مشكل حكومت را به بهاى تباه ساختن ارزش هاى انسانى حل مى كند.
چنين جامعه اى و چنين مشكل زدايى ها و راه حل هايى چه نيازى به برانگيخته شدن رسولان دارد؟ و چه نيازى به رهبران الهى و چه نيازى به على عليه السلام دارد؟ در چنين سياستى، حكومت علوى بى مفهوم است. هركس كه زورى در بازو داشته باشد و دريدگى اى در عمل، عاطفه را به يك سو نهد و خِرد انسانى را به سويى ديگر، كرامت هاى اخلاقى را وا بنهد و به هر آنچه بر چيرگى اش كارآمد است، روى آورد، مى تواند حكومت كند.
در حكومت على عليه السلام ارزش ها اصالت دارند. او به هيچ بهايى حاضر نيست ارزش هاى انسانى و اسلامى را قربانى كند . حكومتى كه در آن ارزش ها قربانى مى شوند و معيارها و ارزش هاى انسانى در مسلخ مصالح زمامدارى گردن زده مى شوند، حكومتى شيطانى و اموى است. اين گونه حكومت ها علوى و اسلامى نخواهند بود، گرچه عنوان على عليه السلام و اسلام را نيز يدك بكشند.
اكنون اين را نيز بيفزاييم كه در جهان امروز، سياست شمشير و زور و خشونت، ديگر كارآيى ندارد. ابزارهاى نظامى، به تدريج ، كارآيى خود را از دست مى دهند و زمامداران، با شيوه هاى جديدى حكومت ها را پى مى نهند. اكنون ارزش هاى انسانى به گونه اى ديگر قربانى مى شوند و بردن عدالت اجتماعى به مسلخ اصلاحات اقتصادى و خُرد كردن فرودستان در زير بار پيشرفت هاى اقتصادى ، از جمله اين سياست هاست.