237
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

بود و روزى اش از هرسو فراوان مى رسيد . پس [ساكنانش ]نعمت هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى دادند ، طعم گرسنگى و هراس را به آنان چشانيد ...» . ۱
بدانيد كه شمشيرم به زودى از خون شما سيراب گردد و پوستتان را جدا كند . پس هركه مى خواهد ، خون خود را حفظ كند . ۲
حجّاج در همان آغازين سخن خود، نشان داد كه از چشمانش مرگ مى بارد و از شمشيرش خون. او با تندترين و تحقيرآميزترين تعبيرها و عناوين، با كوفيان سخن گفت و فرجام سركشى ها را نشان داد و به صراحت گفت كه شمشيرش را از خونِ كسانى كه از پيروى او تن زنند و آهنگ گردنفرازى داشته باشند، سيراب خواهد كرد. پس از اين سخنرانى هول انگيز كه از كلمه كلمه آن خون مى باريد، در دومين روز حكومتش ، بيانيه اى صادر كرد كه آن را در كوى ها و برزن هاى كوفه، جار زدند:
ألا! إنَّنا قَد أجَّلنا مَن كانَ مِن أصحابِ المُهَلبِ ثَلاثا ، فَمَن أصَبنا بَعدَ ذلِكَ فَعُقوبَتُهُ ضَربُ عُنُقِهِ . ۳

1.نحل، آيه ۱۱۲ .

2.الفتوح : ج ۷ ص ۸ ـ ۱۰ . مسعودى گفته است : حجّاج در سال ۹۵ هجرى در ۵۴ سالگى در منطقه واسطِ عراق، از دنيا رفت. او بيست سال بر مردم، حكم راند و آمار كسانى كه بر اثر شكنجه هايش ـ غير از جنگ ها و لشگركشى هايش ـ كُشته شدند، يكصد و بيست هزار نفر است. به هنگام مرگش ، پنجاه هزار مرد و سى هزار زن در زندان هايش گرفتار بودند كه شانزده هزار نفرشان دختر بودند. او زنان و مردان زندانى را در يك مكان نگاه مى داشت. زندان هاى او سقفى نداشت كه از تابش خورشيد در تابستان، و باران و سرما در زمستان، جلوگيرى كند. شكنجه هاى ديگرى نيز داشته كه آنها را در كتاب الأوسط آورده ايم. گزارش شده كه روزى سوار بر مَركب شد تا به نماز جمعه رود. ناله اى را شنيد. پرسيد: اين ناله چيست؟ گفته شد: زندانيان از سختى ها ناله و شِكوه دارند. به سمت آنان رفت و گفت: «اخْسَـئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ ...؛ [ برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد» (مؤمنون ، آيه ۱۰۸). گفته مى شود كه حجّاج، در همين جمعه از دنيا رفت و پس از اين سوار شدن [بر مركب]، ديگر سوار نشد (مروج الذهب : ج ۳ ص ۱۷۵) .

3.الفتوح : ج ۷ ص ۱۳ .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
236

خواهد گستراند و ريشه مخالفان را از بُنْ برخواهد كَند:
فَمَن نازَعَني قَصَمتُهُ ومَن دَنا مِنّي أكرَمتُهُ ، ومَن نَأى عَنّي طَلَبتُهُ ومَن ثَبَتَ لي طاعَنتُهُ ومَن ولِيَ عَنّي لَحِقتُهُ ومن أدرَكتُهُ قَتَلْتُهُ ... إنَ آلَتي : أزرَعُ بِدِرهَمِكَ مَن يُواليكَ ، وأحصِدُ بِسَيفِكَ مَن يُعاديكَ . ۱ آن كه با من بستيزد ، او را بشكنم ، و آن كه به من نزديك شود ، بزرگش شمارم . آن كه از من دور شود ، در جستجويش باشم ، و آن كه در برابرم پايدارى كند ، بر او آسيب رسانم ، و آن كه بر من پشت كند ، به دنبالش روم، و آن را كه بيابم ، بكشم ... به درستى كه ابزارم اين است : زَرَت را در دوستانت كِشت مى كنم، و با شمشيرت ، آن را كه با تو دشمنى كند ، درو مى كنم !
عبد الملك، اين شيوه را پسنديد و به سال ۷۴ هجرى، حجّاج را به حكومت كوفه و بصره گمارد و او در نخستين رويارويى با مردم، در خطابه اى هشدار دهنده به مردم گفت:
به درستى كه سرهايى مى بينم كه رسيده اند و هنگام چيدن آنها رسيده است و من عهده دار اين كارم و گويا به خون ها مى نگرم كه ميان عمامه ها و ريش ها موج مى زند ...
بدانيد كه من چيزى را وعده ندهم ، جز آن كه بدان عمل كنم ، و چيزى را بر زبان نياورم ، جز آن كه به اجرا گذارم ، و نزديك نشوم ، مگر آن كه بفهمم ، و دور نشوم ، مگر آن كه بشنوم .
پس بپرهيزيد از اين فريادها ، تجمّع ها ، قهرمان بازى ها ، قيل و قال ها ، و اين كه فلانى چه مى گويد و كار فلانى به كجا مى انجامد .
شما را چه مى شود ، اى مردم عراق؟ اى جدايى طلبان؟ اى اهل نفاق و اخلاق زشت؟ همانا شما ساكنان قريه اى هستيد كه [ به فرموده خداوند] «امن و امان

1.الفتوح : ج ۷ ص ۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35151
صفحه از 580
پرینت  ارسال به