۷ / ۸
نامه امام به ابن عبّاس، پس از شهادت محمّد
۲۸۳۳.امام على عليه السلامـ در ضمن نامه اى به عبد اللّه بن عبّاس پس از كشته شدن محمّد بن ابى بكر ـ: امّا بعد؛ مصر فتح شده و محمّد بن ابى بكر به شهادت رسيده است. در مرگ او از خداوند ، انتظار پاداش داريم . فرزندى خيرخواه و كارگزارى سختكوش و شمشيرى بُرنده و ستونى حمايتگر بود . من مردم را بر پيوستن به او ترغيب كردم و دستور دادم پيش از واقعه به فريادش برسند و در نهان و آشكار و رفت و برگشت ، آنان را فراخواندم . برخى آمدند، امّا بى رغبت. برخى هم به دروغْ خود را به بيمارى زدند . برخى هم نشستند و از يارى اش دست كشيدند.
از خداوند متعال مى خواهم كه براى من از دست اين مردم به زودى نجات و گشايش قرار دهد. به خدا سوگند ، اگر عشق به شهادت در برخورد با دشمن نبود و اين كه خود را براى مرگ آماده ساخته ام، دوست داشتم حتى يك روز هم اين مردم را نبينم و هرگز با آنان برخورد نكنم!
۷ / ۹
خطبه امام، پس از كشته شدن محمّد بن ابى بكر
۲۸۳۴.امام على عليه السلامـ در خطبه اش پس از كشته شدن محمّد بن ابى بكر ـ: آگاه باشيد! مصر را فاجران ستمگر گشودند ؛ آنان كه راه خدا را بسته و اسلام را به انحراف كشاندند. هلا كه محمّد بن ابى بكر به شهادت رسيد و ما از خداوند بر اين امر، انتظار اجر داريم! به خدا سوگند، تا آن جا كه من مى دانم، او از كسانى بود كه منتظر قضاى الهى (مرگ) بود و براى پاداش [ آخرتْ ]كار مى كرد و از روش هر فاجر بدش مى آمد و روش مؤمن را دوست مى داشت.
من ـ به خدا سوگند ـ خودم را بر كوتاهى در كارم سرزنش نمى كنم . همانا من در سختى هاى جنگ، جدّى و كاردانم. در كار نبرد، پيشرو و به شيوه تدبير آگاهم و انديشه درست را در ميان شما به كار مى گيرم . آشكارا شما را به فريادرسى مى خوانم و بى پرده شما را براى يارى ندا مى دهم، نه سخنم را مى شنويد و نه فرمانم را اطاعت مى كنيد، تا كارها به سرانجام شومى كشيده مى شود.
شما قومى هستيد كه با شما نه مى توان خونخواهى كرد و نه مى توان داغ دل ها را به پايان برد. از پنجاه و چند شب پيش تاكنون شما را فرا خواندم كه به داد برادرانتان برسيد . مثل شتر نرِ كف بر لب، خُرخُر كرديد و همچون كسى كه عزم نبرد با دشمن ندارد و در پى اجر نيست، زمينگير شديد . سپس سپاهى اندك و سست از ميان شما نزد من بيرون شد ، رنگ پريده «گويا كه آنان را در حالى كه مى نگرند، به سوى مرگ مى كشانند» . پس اُف بر شما!