۷ / ۳
كراماتى كه نزد قبر او آشكار شده است
كراماتى كه كنار قبر امام على عليه السلام و در حرم شريف او آشكار شده است، بيش از آن است كه بخشى از آن در اين كتاب آيد، تا چه رسد كه در صدد شمارش همه آنها باشيم، كه نيازمند كتابى مستقل است و بلكه چند جلد مى شود. ليكن در اين جا به نمونه هايى از آنها اشاره مى شود:
۷ / ۳ ـ ۱
كرامت او درباره كمال الدين قمى
۳۰۵۱.إرشاد القلوبـ به نقل از كمال الدين غياث قمى ـ: به حرم مولايمان امير مؤمنان وارد شدم . سپس ايستادم . ميخى از ضريح مقدّس به قبايم گير كرد و آن را پاره كرد. خطاب به امير مؤمنان عرض كردم: من عوضِ اين را جز از تو نمى خواهم!
كنار من مردى از مخالفان مذهبم ايستاده بود . از روى استهزا گفت: به جاى آن يك قبا و عبا خواهد داد!
زيارتمان تمام شد . به حلّه آمديم. كمال الدين بن قشم ناصرى، براى كسى كه مى خواست به بغداد برود، قبا و عبايى آماده كرده بود. خادم وى بيرون آمد و از قول او گفت: كمال الدين قمى را صدا كنيد. من رفتم. دست مرا گرفت و به گنجينه برد و قبا و عبايى بر من پوشاند.
من بيرون آمدم و پيش ابن قشم رفتم كه بر او سلام كنم و دستش را ببوسم . نگاهى بر من انداخت كه ناخشنودى را از چهره اش شناختم. رو به خادم كرده، گفت: من فلانى را طلبيدم!
خادم گفت: شما كمال الدين قمى را طلبيديد. جماعت حاضر از هم نشينان امير هم شهادت دادند كه وى دستور داده است همين كمال الدين قمى حاضر شود .
گفتم: اى امير! اين خلعت را تو به من ندادى؛ بلكه امير مؤمنان به من بخشيد.
از من خواست كه ماجرا را بگويم. برايش حكايت كردم. به سجده افتاد و گفت: خداوند و پروردگار جهانيان را سپاس، كه خلعت به دست من داده شد!