371
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۹۷۲.بحار الأنوارـ به نقل از محمّد بن حنفيّه ـ: شب بيستم ماه رمضان را با پدرم به صبح آورديم، در حالى كه زهر تا قدم هاى او نفوذ كرده بود. آن شب را نشسته نماز مى خواند و پيوسته وصيّت هايش را به ما مى گفت و درباره خودش ما را دلدارى مى داد و تا طلوع سپيده، از وضع خود به ما خبر مى داد و بيان مى كرد. صبح كه شد ، مردم اجازه ورود خواستند . اجازه داد كه وارد شوند. وارد شدند، به او سلام مى دادند، او هم سلامشان را جواب مى داد.
سپس فرمود: «اى مردم! پيش از آن كه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد ؛ ولى به خاطر آنچه براى امام شما پيش آمده، سؤال هايتان را سبُك و كوتاه كنيد».
آن لحظه بود كه مردم به شدّت گريستند و به خاطر مراعات حال او دلشان نيامد كه چيزى بپرسند. حُجر بن عَدى برخاست و اشعارى با اين مضمون خواند:

اندوه و اسف بر مولاى پرهيزگار
پدر پاكان، حيدر پاكْ سرشت!

كافرى بدكار و پيمان شكن و فرومايه
و ملعون و فاسق و حرام زاده شقى ، او را كشت.

لعنت پروردگار ما بر هر كس كه
از شما رويگردان و بيزار باشد، لعنتى سخت.

چرا كه روز قيامت، شما خاندانْ ذخيره منيد
و شما خاندان پيامبر هدايتگريد.

[ على عليه السلام ] چون چشمش به او افتاد و شعرش را شنيد، فرمود: «چگونه خواهى بود آن گاه كه تو را به برائت جستن از من وا دارند؟ آن گاه چه خواهى گفت؟».
گفت: به خدا سوگند ـ اى امير مؤمنان ـ اگر با شمشير قطعه قطعه شوم و آتش افروزند و مرا در آن افكنند، اين را بر ابراز برائت از تو ترجيح مى دهم.
فرمود: «اى حُجر! براى هر خيرى موفّق باشى و خدا درباره دودمان پيامبرت به تو جزاى نيك دهد».


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
370

۲۹۷۲.بحار الأنوار عن محمّد ابن الحنفيّة :بِتنا لَيلَةَ عِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ مَعَ أبي وقَد نَزَلَ السَّمُّ إلى قَدَمَيهِ ، وكانَ يُصَلّي تِلكَ اللَّيلَةَ مِن جُلوسٍ ، ولَم يَزَل يوصينا بِوَصاياهُ ويُعَزّينا عَن نَفسِهِ ويُخبِرُنا بِأَمرِهِ وتِبيانِهِ إلى حينِ طُلوعِ الفَجرِ ، فَلَمّا أصبَحَ استَأذَنَ النّاسُ عَلَيهِ ، فَأَذِنَ لَهُم بِالدُّخولِ ، فَدَخَلوا عَلَيهِ وأقبَلوا يُسَلِّمونَ عَلَيهِ ، وهُوَ يَرُدُّ عَلَيهِمُ السَّلامَ ، ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ اِسأَلوني قَبلَ أن تَفقِدوني ، وخَفِّفوا سُؤالَكُم لِمُصيبَةِ إمامِكُم ، قالَ : فَبَكَى النّاسُ عِندَ ذلِكَ بُكاءً شَديداً ، وأشفَقوا أن يَسأَلوهُ تَخفيفاً عَنهُ ، فَقامَ إلَيهِ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ الطّائِيُّ وقالَ :

فَيا أسفى عَلَى المَولَى التَّقِيِّ
أبو ۱ الأَطهارِ حَيدَرَةُ الزَّكِيِّ

قَتلَهُ كافِرٌ حَنِثٌ زَنيمٌ
لَعينُ فاسِقٌ نَغِلٌ شَقِيِّ

فَيَلَعَنُ رَبُّنا مَن حادَ عَنكُم
ويبَرَأ مِنكُمُ لَعناً وَبِيِّ

لِأَنَّكُمُ بِيَومِ الحَشرِ ذُخري
وأنتُم عِترَةُ الهادِي النَّبِيِّ

فَلَمّا بَصِرَ بِهِ وسَمِعَ شِعرَهُ قالَ لَهُ : كَيفَ لي بِكَ إذا دُعيتَ إلَى البَراءَةِ مِنّي ، فَما عَساكَ أن تَقولَ ؟ فَقالَ : وَاللّهِ يا أميرَ المُؤمِنينَ ، لَو قُطِّعتُ بِالسَّيفِ إرباً إرباً ، واُضرِمَ لِيَ النّارُ واُلقيتُ فيها لَاثَرتُ ذلِكَ عَلَى البَراءَةِ مِنكَ، فَقالَ: وُفِّقتَ لِكُلِّ خَيرٍ يا حُجرُ، جَزاكَ اللّهُ خَيراً عَن أهلِ بَيتِ نَبِيِّكَ . ۲

1.كذا ، والصحيح : «أبي» ، وأيضاً البيت الثاني سقيم الوزن ، مع الأقواء الذي يوجد فيه وما بعده بشكل واضح .

2.بحار الأنوار : ج ۴۲ ص ۲۹۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35258
صفحه از 580
پرینت  ارسال به