369
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۹۷۱.الأمالى ، مفيدـ به نقل از اصبغ بن نباته ـ: چون ابن ملجم، امير مؤمنان على بن ابى طالب را ضربت زد، فردايش ما عدّه اى از ياران خدمتش رسيديم. من بودم و حارث و سويد بن غفله و گروهى با ما بودند. بر درِ خانه نشستيم. صداى گريه شنيديم . ما هم گريستيم. حسن بن على عليهماالسلام بيرون آمد و گفت: «امير مؤمنان مى فرمايد: به خانه هايتان برگرديد».
آن گروه رفتند ، جز من. صداى گريه از خانه اش شدّت يافت. من نيز گريستم. حسن عليه السلام بيرون آمد و گفت: «مگر به شما نگفتم بازگرديد؟».
گفتم: اى پسر پيغمبر! نه به خدا، دلم همراهى نمى كند . پاهايم طاقت مرا ندارد كه برگردم، مگر آن كه امير مؤمنان ـ درودهاى خدا بر او باد ـ را ببينم.
گفت: «پس صبر كن». وارد شد . چيزى نگذشت كه بيرون آمد و گفت: وارد شو.
بر امير مؤمنان وارد شدم ، در حالى كه تكيه داده بود و سرش با دستارى زرد بسته شده بود . خون از وى رفته و چهره اش زرد شده بود . نمى دانم كه چهره اش زردتر بود يا دستارش. خود را به روى او افكندم و او را بوسيدم و گريه كردم.
فرمود: «اصبغ! گريه نكن . به خدا سوگند ، اينك اين بهشت است».
به او گفتم: فدايت شوم! به خدا مى دانم كه به بهشت مى روى؛ امّا گريه ام بر اين است كه تو را ـ اى امير مؤمنان ـ از دست مى دهم.


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
368

۲۹۷۱.الأمالي للمفيد عن الأصبغ بن نباتة :لَمّا ضَرَبَ ابنُ مُلجِمٍ أميرَ المُؤمِنينَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام غَدَونا عَلَيهِ نَفَرٌ مِن أصحابِنا ، أنَا وَالحارِثُ وسُوَيدُ بنُ غَفَلَةَ وجَماعةٌ مَعَنا ، فَقَعَدنا عَلَى البابِ فَسَمِعنَا البُكاءَ فَبَكَينا ، فَخَرَجَ إلَينَا الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلام فَقالَ : يَقولُ لَكُم أميرُ المُؤمِنينَ : اِنصَرِفوا إلى مَنازِلِكُم .
فَانصَرَفَ القَومُ غَيري ، وَاشتَدَّ البُكاءُ مِن مَنزِلِهِ فَبَكَيتُ فَخَرَجَ الحَسَنُ عليه السلام فَقالَ : أ لَم أقُل لَكُمُ انصَرِفوا . فَقُلتُ : لا وَاللّهِ يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، ما تُتابِعُني نَفسي ، ولا تَحمِلُني رِجلي أن أنصَرِفَ حَتّى أرى أميرَ المُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ . قالَ : فَتَلَبَّثَ ، فَدَخَلَ ، ولَم يَلبَث أن خَرَجَ فَقالَ لي : اُدخُل ، فَدَخَلتُ عَلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَإِذا هُوَ مُستَنِدٌ ، مَعصوبُ الرَّأسِ بِعِمامَةٍ صَفراءَ ، قَد نُزِفَ واصفَرَّ وَجهُهُ ، ما أدري وَجهُهُ أصفَرُ أمِ العِمامَةُ ، فَأَكبَبتُ عَلَيهِ فَقَبَّلتُهُ وبَكَيتُ ، فَقالَ لي : لا تَبكِ يا أصبَغُ ؛ فَإِنَّها وَاللّهِ الجَنَّةُ ، فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، إنّي أعلَمُ وَاللّهِ أنَّكَ تَصيرُ إلَى الجَنَّةِ ، وإنَّما أبكي لِفِقداني إيّاكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ . ۱

1.الأمالي للمفيد : ص ۳۵۱ ح ۳ ، الأمالي للطوسي : ص ۱۲۳ ح ۱۹۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35335
صفحه از 580
پرینت  ارسال به