227
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

خيرخواهى شان را به سوى خود مى كشانى و دوستى شان برايت خالص مى گردد . خداوند ، كارت را سامان دهد ـ اى اميرمؤمنان ـ و دشمنت را نابود گردانَد و جمعيّت آنان را پراكنده سازد و حيله ايشان را سست گرداند و كارهاشان را پراكنده كند ، كه او به آنچه مى كند ، داناست .
على عليه السلام در پاسخ او ، خدا را سپاس گفت و بر او درود فرستاد و فرمود : «امّا آنچه گفتى؛ رفتار و منشم برپايه عدالت است . به درستى كه خداوند مى فرمايد : «مَنْ عَمِلَ صَــلِحًا فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَـلَّـمٍ لِّلْعَبِيدِ ؛ ۱ هركه كار شايسته كند ، به سود خود اوست؛ و هركه بدى كند ، به زيان خود اوست ، و پروردگارِ تو به بندگان [ خود] ، ستمكار نيست» ؛ و من از اين كه كوتاهى كرده باشم در آنچه گفتى ، هراسان ترم .
و امّا آن كه بر زبان آوردى كه حق بر آنان گران است و بدين سبب از ما جدا شدند ؛ پس خداوند ، آگاه است كه آنان از ستمِ [ ما] از ما جدا نشدند و آن گاه كه از ما كناره گرفتند ، به عدالت، فراخوانده نشدند؛ [ بلكه] جز دنياى فانى را كه گويا از آن جدا شده اند ، نجُستند و روز رستاخيز ، مورد بازخواست قرار گيرند كه آيا دنيا را طلب كردند يا براى خدا رفتار كردند.
و امّا داستان بذل و بخشش و خريدن مردان كه بر زبان راندى ، به درستى كه ما را توان آن نيست كه از ثروت هاى عمومى ، به هركس بيش از حقّش بپردازيم ، كه خداوند فرمود و سخنش حقّ است : «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّـبِرِينَ ؛ ۲ بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار ، به اذن خدا پيروز شدند ، و خداوند ، با شكيبايان است» .
و محمّد صلى الله عليه و آله را به تنهايى برانگيخت و پس از مدّتى ، اندكِ او را بسيار كرد و

1.فصّلت ، آيه ۴۶ .

2.بقره ، آيه ۲۴۹ .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
226

براى توجيه مخالفت هاى خود و پنهان داشتن راز جدايى از على عليه السلام به دنبال خود مى كشاندند.
چنين بود كه علاقه مندان به امام على عليه السلام مكرّر از او مى خواستند كه از اين سياست، روى گردانَد و رؤساى قبايل و چهره هاى پرنفوذ سياسى و شخصيت هاى پُر طَمطُراق بهره ور از امتيازات اقتصادى ويژه را براى مدّتى فراموش كند و با آنها و بهره ورى هايشان برخورد نكند؛ امّا امام عليه السلام آن پيشنهادها را با اصول و مبانى حكومت علوى در تضاد مى ديد و از پذيرش آنها، تن مى زد. گويا امام عليه السلام پذيرفتن آن پيشنهادها را نوعى دست كشيدن از اهداف و آرمان هاى حكومتى اسلام مى دانست و نمى پذيرفت.
اكنون به نمونه هايى از اين گونه پيشنهادها و پاسخ هاى امام، بنگريم:
۱ . در كتاب الغارات، چنين آمده است:
على عليه السلام ، از فرار مردم به سوى معاويه ، نزد مالك اشتر ، شكوه كرد . اشتر گفت : اى اميرمؤمنان! ما با مردمان جَمَل ، با همراهى بصريان و كوفيان جنگيديم و رأى [ همگان] يكى بود و پس از آن ، اختلاف كردند و دشمنى برپا داشتند ، نيّت ها سُست شد و عدالت ، كم گرديد؛ و تو آنان را به عدالت مى خوانى و با حق ، در ميانشان رفتار مى كنى و حقّ فروافتادگان را از مهتران مى ستانى و آنان ، نزد تو بر فروافتادگان ، برترى ندارند .
گروهى از آنان كه با تو بودند ، وقتى به اين امر مبتلا شدند ، ناله سر دادند و از اين عدالت ، اندوهناك گشتند . [ امّا ]هديه هاى معاويه ، نزد ثروتمندان و بزرگان بود و جان مردم به سوى دنيا پَر كشيد ، و كسانى كه دل به دنيا نمى سپارند ، اندك اند؛ و بسيارى شان، كسانى اند كه حق را دور مى افكنند و با باطل ، همراهى مى كنند و دنيا را ترجيح مى دهند . اگر بر آنان بذل و بخشش كنى ـ اى امير مؤمنان ـ ، گردن هاى مردم به سوى تو كشيده مى شود و

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35320
صفحه از 580
پرینت  ارسال به