491
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۷ / ۷

شادمانى مردم به سبب ظهور يكى از نشانه هاى نبوّت

۲۷۳۰.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو كثير ، وابسته انصار ـ: همراه با سَروَرم ، آن گاه كه خوارج نهروان كشته شدند ، با على بن ابى طالب عليه السلام بوديم . گويا افراد از كشتن خوارج ، [ اضطرابى] در جان خويش احساس مى كردند .
على عليه السلام گفت : «اى مردم! همانا پيامبر خدا با ما درباره اقوامى سخن گفت كه از دين ، بيرون مى روند ، همانند تيرى كه از هدف بيرون رود ، و هرگز به آن باز نمى گردند ، مگر كه تير به شكافِ سرش باز آيد [ كه محال است] . و نشانِ آن ، اين است كه در ميان آنان ، مردى است سياه با دستى ناقص كه يكى از دستانش همانند پستان زن است ؛ برآمدگىِ دستش به برآمدگى پستان زن شباهت دارد و پيرامونش هفت موى رُسته است . پس او را بجوييد ، كه همانا من يقين دارم وى در ميان ايشان است» .
پس او را جُستند و بر كناره رود ، زير كشتگان ، يافتند و بيرونش آوردند .
آن گاه ، على عليه السلام تكبير برآورد و گفت : «اللّه اكبر! خدا و پيامبرش راست گفته اند» . و او كمانى عربى بر بسته بود . آن را به دست گرفت و در عضو ناقص آن مرد فرو برد و گفت : «خدا و پيامبرش راست گفته اند» . مردم چون او را ديدند ، تكبير برآوردند و شادمان گشتند و آنچه احساس مى كردند ، از ايشان رخت بر بست .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
490

۷ / ۷

اِستِبشارُ النّاسِ بِظُهورِ آيَةٍ مِن آياتِ النُّبُوَّةِ

۲۷۳۰.مسند ابن حنبل عن أبي كثير مولى الأنصار :كُنتُ مَعَ سَيِّدي مَعَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ رضى الله عنهحَيثُ قُتِلَ أهلُ النَّهرَوانِ ، فَكَأَنَّ النّاسَ وَجَدوا في أنفُسِهِم مِن قَتلِهِم .
فَقالَ عَلِيٌّ رضى الله عنه : يا أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد حَدَّثَنا بِأَقوامٍ يَمرُقونَ مِنَ الدّينِ كَما يَمرُقُ السَّهمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ ، ثُمَّ لا يَرجِعونَ فيهِ أبَدا حَتّى يَرجِعَ السَّهمُ عَلى فوقِهِ ، وإنَّ آيَةَ ذلِكَ أنَّ فيهِم رَجُلاً أسوَدَ مُخدَجَ ۱ اليَدِ ، إحدى يَدَيهِ كَثَديِ المَرأَةِ ، لَها حَلَمَةٌ كَحَلَمَةِ ثَديِ المَرأَةِ ، حَولَهُ سَبعُ هُلُباتٍ ، فَالتَمِسوهُ ، فَإِنّي أراهُ فيهِم .
فَالتَمَسوهُ فَوَجَدوهُ إلى شَفيرِ النَّهرِ تَحتَ القَتلى ، فَأَخرَجوهُ .
فَكَبَّرَ عَلِيٌّ رضى الله عنه فَقالَ : اللّهُ أكَبرُ ، صَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ ، وإنَّهُ لَمُتَقَلِّدٌ قَوسا لَهُ عَرَبِيَّةً ، فَأَخَذَها بِيَدِهِ فَجَعَلَ يَطعَنُ بِها في مُخدَجَتِهِ ويَقولُ : صَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ ، وكَبَّرَ النّاسُ حينَ رَأَوهُ وَاستَبشَروا ، وذَهَبَ عَنهُم ما كانوا يَجِدونَ . ۲

1.مُخدَج اليد : ناقص اليد (لسان العرب : ج ۲ ص ۲۴۸ «خدج») .

2.مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۱۹۱ ح ۶۷۲ ، البداية والنهاية : ج ۷ ص ۲۹۴ وراجع تاريخ بغداد : ج ۱ ص ۱۹۹ ح ۳۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32422
صفحه از 604
پرینت  ارسال به