فصل ششم : دليل آورى در ميدان نبرد
۶ / ۱
دليل آوردن هاى امام براى خوارج
۲۷۱۰.نهج البلاغةـ برگرفته كلام وى با خوارج ، آن گاه كه به اردوگاه ايشان رفت ، حال آن كه داورى را انكار مى كردند ـ: على عليه السلام گفت : «آيا همه شما با ما در صِفّين همراه بوديد؟» .
گفتند : برخى همراه بوده ايم و برخى نه .
گفت : «پس دو گروه شويد ؛ آنان كه در صِفّين حضور داشتند ، در گروهى روند ، و آنهايى كه حضور نداشتند ، در گروه ديگر ، تا من با هر يك از اين دو ، به زبان خود ، سخن گويم» .
جماعت ، نداهايى در دادند . او گفت : «از كلام بپرهيزيد و به گفتارم گوش فرا دهيد و با دل هاتان به سوى من آييد ؛ و هر كس او را به گواهى گيريم ، دانش خود را در آن ابراز دارد» .
سپس به گفتارى بلند با ايشان پرداخت و از جمله گفت: «آيا آن هنگام كه ايشان به حيله و نيرنگ و فريب و دَستان،قرآن ها را برافراشتند، نگفتيد: برادران و هم دينان ما، از ما عفو خواسته و به كتاب خداى منزّه امان جُسته اند. پس بايد از ايشان بپذيريم و آنان را آسوده گذاريم ؟
من به شما گفتم : اين ، پديده اى است به ظاهر مؤمنانه و در باطن ، دشمنانه ، كه آغازش مهربانى است و پايانش پشيمانى . پس به كار خويش پردازيد و راه خود سپريد و بر جهاد ، دندان بفشاريد و به اين بانگ هاى شوم ، گوش مسپاريد كه اگر پذيرفته شود ، گم راه كند و اگر واگذاشته شود ، سبب حقارت شود .
امّا اين كار (داورى) انجام پذيرفت و ديدمتان كه شما خود ، آن [ فرصت] را به ايشان بخشيديد . به خدا سوگند ، اگر [آن روز] من از آن سر بر مى تافتم ، از آن ، وجوبى بر عهده من نبود و خداوند ، مرا به گناه آن ، بازخواست نمى فرمود . و به خدا سوگند ، اگر آن را مى پذيرفتم ، هر آينه من همان [پيشواى ]برحق بودم كه بايد از من پيروى كنند؛[زيرا] كه كتاب خدا با من است و از آن هنگام كه با آن همراه شدم (از آغاز نزول وحى ) ، از آن جدا نشده ام .
هر آينه ما با پيامبر خدا بوديم ، در حالى كه جنگ ميان پدران و فرزندان و برادران و خويشاوندان مى گرديد ؛ امّا با هر مصيبت و رنج ، جز بر ايمان ما و پاى فشردنِمان بر حق و تسليم بودنمان به فرمان و شكيبايى بر دردِ جراحت ، افزوده نمى شد .
ليكن اكنون ما با برادران مسلمان خود مى جنگيم ؛ زيرا انحراف و كژى و شبهه و تأويلِ [ دلخواه ]در دينشان راه يافته است . اگر دستاويزى يابيم كه خداوند با آن پراكندگى مان را سامان بخشد و با آن در باقى مانده روابطمان به هم نزديك شويم ، به آن مى گراييم و جز آن را فرو مى گذاريم» .