فصل پنجم : حركت سپاه امام به سوى نهروان ۱
۵ / ۱
انگيزه هاى تغيير موضع امام در برخورد با خوارج
۲۷۰۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از حميد بن هلال ، پس از بيان اين كه خوارج ، عبد اللّه بن خَبّاب و همسرش را كشتند ـ: و سه زن از [ قبيله] طَى و [ نيز] اُمّ سنان صيداوى را كشتند . اين خبر كه آنان عبد اللّه بن خبّاب را كشته اند و راه را بر مردم مى گيرند ، به على عليه السلام و مسلمانانِ همراه وى رسيد . پس على عليه السلام ، حارث بن مرّه عبدى را به سوى ايشان گسيل داشت تا صحّت اخبار رسيده را دريابد و آنچه را مى بيند ، بدون كتمان ، به وى كتبا گزارش كند .
پس حارث حركت كرد ، چندان كه به نهر رسيد تا از حال آنان آگاه گردد .
خوارج به جانب وى روى كرده ، او را كشتند . خبر به امير مؤمنان و مردم رسيد . جماعت نزد او برخاسته، گفتند: اى اميرمؤمنان! چرا اينان را پشت سرمان وا مى گذارى تا بر اموال و خانواده هاى ما چنگ اندازند ؟ ما را به سوى اين قوم روان ساز . پس هر گاه از كار خود با ايشان فارغ شويم ، به سوى دشمن شامى مان رهسپار مى گرديم .
اشعث بن قيس كِنْدى نزد وى برخاست و همين سخن را گفت . (مردم مى پنداشتند كه اشعث با خوارج همرأى است ؛ زيرا وى در نبرد صِفّين ، گفته بود : شاميان انصاف داده اند كه ما را به كتاب خدا فرا خوانده اند ؛ امّا آن گاه كه از على عليه السلام خواست تا به سوى آنان حركت كند ، مردم دريافتند كه وى با خوارج همرأى نيست) . پس على عليه السلام بر همين نظر استوار شد و فرمانِ حركت داد .