۲۵۴۴.الأخبار الطّوال :على عليه السلام در دل سپاه دشمن فرو مى رفت و با شمشيرش چندان ضربه مى زد كه تيغه آن كج مى شد . سپس [ از دل سپاه] با اندامى خونْ رنگ برون مى آمد تا تيغه شمشيرش را راست گردانند . پس باز مى گشت و [ باز] در دل سپاه فرو مى شد . [ قبيله ]ربيعه در همراهى با وى و پايدارى در جنگ ، از كوشش فروگذار نكردند . خورشيد غروب كرده بود كه ايشان به معاويه نزديك شدند. وى به عمرو گفت : چه مى انديشى؟
گفت : خيمه گاهت را ترك كن!
معاويه از منبرى كه بر آن بود ، فرود آمد و خيمه گاهش را ترك گفت . ربيعيان و پيشاپيشِ آنان على عليه السلام ، پيش تاختند تا بر سراپرده معاويه چيره شدند . پس آن را دريدند و بازگشتند . آن شب ، على عليه السلام در ميان [ مردم] ربيعه خوابيد .
۹ / ۱۹
نامه معاويه به امام ، در هنگامه نبرد
۲۵۴۵.شرح نهج البلاغة :در هنگامه نبرد صِفّين و بلكه در اواخر آن ، معاويه به امام على عليه السلام نوشت :
از بنده خدا ، معاوية بن ابى سفيان ، به على بن ابى طالب .
امّا بعد ؛ همانا خداى تعالى در آيه هاى استوار كتاب خويش مى فرمايد : «به تو و آنان كه پيش از تو بودند ، وحى شده است كه اگر شرك ورزى ، هر آينه ، كارت تباه خواهد گشت و بى شك از خسرانكاران خواهى بود» . و من تو را پرهيز مى دهم از اين كه با شكستن وحدت اين امّت و گسستنِ پيوستگى شان [به حق]، عمل و پيشينه خود را تباه سازى.
پس ، از خدا پروا كن و توقّفگاهِ قيامت را ياد آور و از ريختنِ خون مسلمانان كه در آن به زياده روى افتاده اى ، دست بردار . من از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «اگر مردمِ صَنعا و عَدَن به قتل يك مرد مسلمان ، هم دستى كنند ، خداوند ، ايشان را با بينى هاشان در آتش فرو مى افكَنَد» . پس چگونه است حالِ كسى كه مسلمانانِ نام آور و مهاجران بزرگ را كشته است؟ فرو گذار آن [خلافتى] را كه آسياى جنگش ، اهلِ قرآن و عابدان و مؤمنان ، از پير كهنْ سال تا جوان نوخاسته را خُرد كرده ، كه آنان همگى ، به خداى تعالى ايمان دارند و برايش اخلاص مى ورزند و پيامبرش را شناسا و باوردارنده اند .
اى ابو الحسن! جز اين نيست كه تو براى حكومت و خلافت مى جنگى . به جانم سوگند ، اگر خلافتْ تو را شايسته بود ، روا مى بود كه در جنگ با مسلمانان معذور شمرده شوى ؛ امّا خلافت ، تو را شايسته نيست . چگونه خلافت ، تو را مى سزد ، حال آن كه شاميان در [ بيعت با تو بر ]آن وارد و به آن راضى نشدند؟ از خداوند و شوكت او بترس و شدّت و عقوبتش را پروا كن و شمشيرت را از مردم فرو پوشان!
خداى را سوگند ، به راستى كه جنگ ، آنان را در كام خويش فرو برده و از ايشان جز به اندازه آبى اندك در گودىِ آبگيرى ، باقى نمانده است ، و خداست آن كه از او يارى مى توان گرفت .