77
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۵۱۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از حُرّ بن صَيّاح نَخَعى ، درباره اشتر ـ: مُنقِذ و حِميَر ناعِطى ، پسرانِ قيس ، اشتر را ديدند . منقذ به حمير گفت : اگر اين نيروى جنگاورى كه در او مى بينم ، مبتنى بر نيّت [الهىِ] او باشد ، كسى چون او در مردم عرب نيست .
حمير به او گفت : آيا نيّت ، چيزى جز همين [پيكار خطرخيزى] است كه انجام مى دهد و مى بينى؟
گفت : بيم دارم كه او خواهان حكومت [ و نه رزماورىِ فداكارانه ]باشد .

۲۵۱۷.وقعة صِفّينـ بـه نـقل از عمر بـن سـعد ، از مردانش ـ: معاويه ، مروان بن حكم را فرا خواند و گفت : اى مروان! اشتر مرا اندوهگين كرده و نگران ساخته است . تو با اين گروهِ سوارانِ كِلاع و يَحْصُب به ميدان رو ، پس با او رودررو شو و با اين گروه ، به نبرد با وى برخيز .
مروان به وى گفت : براى اين كار ، عَمرو را فراخوان كه همچون جامه زيرينت [ به تو پيوسته] است .
... معاويه ، عمرو را فرا خواند و فرمانش داد كه به ميدانِ اشتر رود ... عمرو با همان گروهِ سواران روان شد و اشتر ، پيشاپيش سواران ، با وى رويارو گشت ... عمرو دريافت كه او اشتر است . نيرويش كاسته شد و هراسان شد ، امّا شرم كرد كه باز گردد ... چون اشتر با نيزه بر او تاخت ، عمرو جا تهى كرد و اشتر نيزه اش را به چهره او زد ، ولى [ ضربه ]نيزه ، كارى نبود . عمرو را درد ، سنگين افتاد . پس لگام اسبش را كشيد و دستش را بر چهره اش نهاد و گريزان به اردوگاه بازگشت .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
76

۲۵۱۶.تاريخ الطبري عن الحرّ بن الصيّاح النخعيـ فِي الأَشتَرِ ـ: رَآهُ مُنقِذٌ وحِميَرٌ ابنا قَيسٍ النّاعِطِيّانِ ، فَقالَ مُنقِذٌ لِحِميَرٍ : ما فِي العَرَبِ مِثلُ هذا إن كانَ ما أرى مِن قِتالِهِ عَلى نِيَّتِهِ .
فَقالَ لَهُ حِميَرٌ : وهَلِ النِّيَّةُ إلّا ما تَراهُ يَصنَعُ !
قالَ : إنّي أخافُ أن يَكونَ يُحاوِلُ مُلكا . ۱

۲۵۱۷.وقعة صفّين عن عمر بن سعد عن رجاله :إنَّ مُعاوِيَةَ دَعا مَروانَ بنَ الحَكَمِ فَقالَ : يا مَروانُ ، إنَّ الأَشتَرَ قَد غَمَّني وأقلَقَني ، فَاخرُج بِهذِهِ الخَيلِ في كَلاعٍ ويَحصُبَ ، فَالقَهُ فَقاتِل بِها .
فَقالَ لَهُ مَروانُ : اُدعُ لَها عَمرا فَإِنَّهُ شِعارُكَ دونَ دِثارِكَ .
... ودَعا مُعاوِيَةُ عَمرا ، وأمَرَهُ بِالخُروجِ إلَى الأَشتَرِ ... فَخَرَجَ عَمرٌو في تِلكَ الخَيلِ فَلَقِيَهُ الأَشتَرُ أمامَ الخَيلِ ... فَعَرَفَ عَمرٌو أنَّهُ الأَشتَرُ ، وفَشِلَ حَيلُهُ وجَبُنَ ، وَاستَحيا أن يَرجِعَ . . . فَلَمّا غَشِيَهُ الأَشتَرُ بِالرُّمحِ زاغَ عَنهُ عَمرٌو ، فَطَعَنَهُ الأَشتَرُ في وَجهِهِ فَلَم يَصنَعِ الرُّمحُ شَيئا ، وثَقُلَ عَمرٌو فَأَمسَكَ عِنانَ فَرَسِهِ ، وجَعَلَ يَدَه عَلى وَجهِهِ ، ورَجَعَ راكِضا إلَى العَسكَرِ . ۲

1.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۲۲ ؛ وقعة صفّين : ص ۲۵۵ .

2.وقعة صفّين : ص ۴۳۹ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۸ ص ۷۹ و۸۰ وراجع الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۳۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32707
صفحه از 604
پرینت  ارسال به