487
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۷ / ۵

يورش آوردن ذو ثُدَيّه به امام

۲۷۲۵.كشف اليقين :ذو ثُدَيّه يورش آورْد تا على عليه السلام را بكشد . على عليه السلام پيشْ دستى كرد و بر او ضربه اى زد كه كلاهخود و سرش را شكافت . اسبش او را با خود تا انتهاى ميدان نبرد بُرد و در گودالى بر كناره رود نهروان افكند .

۷ / ۶

تار و مار شدن خوارج در زمانى كوتاه

۲۷۲۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو سَلَمه زُهْرى ـ: على عليه السلام ، اسود بن يزيد مرادى را با دو هزار سوار روانه كرد تا به سوى حمزة بن سنان (فرمانده سواره نظام خوارج ) در آمد كه سيصد سوار از سپاه خويش در اختيار داشت ... و خوارج پيش آمدند و آن گاه كه به سپاه على عليه السلام نزديك گشتند ، يزيد بن قيس را كه سركرده [ دسته ]اصفهان بود ، ندا دادند و گفتند : اى يزيد بن قيس! داورى تنها از آنِ خداست ، هر چند اهل اصفهان نپسندند!
پس عبّاس بن شريك عبسى و قبيصة بن ضُبيعه عبسى ، آنان را ندا دادند : اى دشمنان خدا! آيا در ميان شما شُرَيح بن اوفى نبود كه بر جان خود زياده روى كرد؟ آيا شما جز همانندان وى هستيد؟!
گفتند : برهان شما چيست بر مردى كه گرفتار فتنه شد ، حال آن كه ما توبه كرده ايم؟
سپس بانگ برآوردند : حركت ، حركت به سوى بهشت! و آن گاه ، به سپاه على عليه السلام حمله آوردند ، در حالى كه سواره نظام ، پيشاپيشِ پيادگان بود .
سواره نظام مسلمانان در برابر هجوم سخت آنان ، پايدارى نكرد و به دو گروه پراكنده شد : گروهى به سوى جناح راست و گروهى به جانب جناح چپ . و آنان به سوى پيادگان روى آوردند . پس تيراندازان ، به سوى ايشان تير افكندند و سپس سواره نظام از راست و چپ به جانب آنان يورش آوردند و پيادگان با نيزه و شمشير بر آنها تاختند و به خدا سوگند، چندان مجالشان ندادند تا آنان را از پاى درآوردند .
چون حمزة بن سنان ، فرمانده سواره نظام خوارج ، هلاكت ايشان را نگريست،يارانش را ندا داد كه فرود آيند. هنوز فرود نيامده و استقرار نيافته بودند كه اسود بن قيس مرادى بر ايشان تاخت و سواران از جانب على عليه السلام به سوى آنان فراز آمدند و در زمانى كوتاه ، همه ، تار و مار شدند.


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
486

۷ / ۵

حَملَةُ ذِي الثُّدَيَّةِ عَلَى الإِمامِ

۲۷۲۵.كشف اليقين :حَمَلَ ذُو الثُّدَيَّةِ لِيَقتُلَ عَلِيّا عليه السلام ، فَسَبَقَهُ عَلِيٌّ عليه السلام وضَرَبَهُ فَفَلَقَ البَيضَةَ ورَأسَهُ ، فَحَمَلَهُ فَرَسُهُ فَأَلقاهُ في آخِرِ المَعرَكَةِ في جُرفٍ دالِيَةٍ عَلى شَطِّ النَّهرَوانِ . ۱

۷ / ۶

سُرعَةُ دَمارِهِم

۲۷۲۶.تاريخ الطبري عن أبي سلمة الزهري :وبَعَثَ عَلِيٌّ الأَسوَدَ بنَ يَزيدَ المُرادِيَّ في ألفَي فارِسٍ ، حَتّى أتى حَمزَةَ بنَ سِنانٍ وهُوَ في ثَلاثِمِئَةِ فارِسٍ مِن خَيلِهِم ... وأقبَلَتِ الخَوارِجُ ، فَلَمّا أن دَنَوا مِنَ النّاسِ نادَوا يَزيدَ بنَ قَيسٍ فَكانَ يَزيدُ بنُ قَيسٍ عَلى أصبَهانَ فَقالوا : يا يَزيدَ بنَ قَيسٍ لا حُكمَ إلّا للّهِِ وإن كَرِهَت أصبَهانُ ، فَناداهُم عَباسُ بنُ شَريكٍ وقَبيصَةُ بنُ ضُبَيعَةَ العَبسِيّانِ يا أعداءَ اللّهِ ، أ لَيسَ فيكُم شُرَيحُ بنُ أوفَى المُسرِفُ عَلى نَفسِهِ ؟ هَل أنتُم إلّا أشباهُهُ ؟ ! قالوا : وما حُجَّتُكُم عَلى رَجُلٍ كانَت فيهِ فِتنَةٌ وفينا تَوبَةٌ ؟ ثُمَّ تَنادَوا : الرَّواحَ الرَّواحَ إلَى الجَنَّةِ ! فَشَدّوا عَلَى النّاسِ وَالخَيلُ أمامَ الرِّجالِ ، فَلَم تَثبُت خَيلُ المُسلِمينَ لِشِدَّتِهِم ، وَافتَرَقَتِ الخَيلُ فِرقَتَينِ : فِرقَةٌ نَحوَ المَيمَنَةِ ، واُخرى نَحوَ المَيسَرَةِ ، وأقبَلوا نَحوَ الرِّجاِل ، فَاستَقبَلَتِ المُرامِيَةُ وُجوهَهُم بِالنَّبلِ ، وعَطَفَت عَلَيهِمُ الخَيلُ مِنَ المَيمَنَةِ وَالمَيسَرَةِ ، ونَهَضَ إلَيهِمُ الرِّجالُ بِالرِّماحِ وَالسُّيوفِ ، فَوَاللّهِ ما لَبَّثوهُم أن أناموهُم .
ثُمَّ إنَّ حَمزَةَ بنَ سِنانٍ صاحِبَ خَيلِهِم لَمّا رَأَى الهَلاكَ ، نادى أصحابَهُ أنِ انزِلوا ، فَذَهَبوا لِيَنزِلوا فَلَم يَتَقارّوا حَتّى حَمَلَ عَلَيهِمُ الأَسوَدُ بنُ قَيسٍ المُرادِيُّ ، وجاءَتهُم الخَيلُ مِن نَحوِ عَلِيٍَّفاُهمِدوا فِي السّاعَةِ . ۲

1.كشف اليقين : ص ۲۰۵ ح ۲۰۵ ، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۲۶۶ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۱۹۰ ؛ الفتوح : ج ۴ ص ۲۷۳ كلاهما نحوه .

2.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۸۶ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۴۰۶ ، البداية والنهاية : ج ۷ ص ۲۸۹ كلاهما نحوه من «ثمّ تنادوا» .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32449
صفحه از 604
پرینت  ارسال به