41
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۴۹۱.وقعة صِفّينـ به نقل از شعبى ـ: آن روز ، عبد اللّه بن بديل خُزاعى همراه على عليه السلام بود و دو شمشير و دو زره داشت و دليرانه با شمشير بر سپاه معاويه مى زد و پيش مى رفت ... و همچنان حمله كرد تا به معاويه و كسانى كه با او تا پاى جان پيمان بسته بودند ، رسيد . معاويه به ايشان فرمان داد كه روياروى عبد اللّه بن بديل مقاومت كنند . نيز به حبيب بن مسلمه فهرى كه در جناح چپ بود ، پيغام داد كه با همه همراهانش به عبد اللّه حمله كند . افراد به هم برآمدند و دو گروه با هم در افتادند : جناح راست سپاه عراق و جناح چپ سپاه شام . عبد اللّه بن بديل با ضربه هاى دليرانه شمشير پيش تاخت ، چندان كه معاويه را از جايگاهش پس راند .
آن گاه ، عبد اللّه ندا در داد : به خونخواهىِ عثمان برآييد!» ـ و مرادش ، برادرش [ عثمان بن بديل] بود كه كشته شده بود ـ ؛ امّا معاويه و يارانش پنداشتند كه مراد او ، عثمان بن عفّان است .
معاويه از جايگاهش بسيار عقب نشست و بر جان خود بيمناك شد و دوباره و سه باره به حبيب بن مسلمه پيغام داد و از او يارى خواست و فرياد خواهى كرد . حبيب با جناح چپ [ سپاه ]معاويه ، سخت به جناح راست سپاه عراق يورش بُرد و آن را از هم شكافت ، چندان كه با ابن بديل ، تنها حدود صد تن از قاريان باقى ماندند . آنان پشت به پشت هم داده ، از خويش دفاع مى كردند .
ابن بديل ، با سرسختى ، خود را به ميان سپاه زده بود و عزم قتل معاويه را داشت و جايگاه او را مى جُست و آهنگ او را داشت تا به وى رسيد كه عبد اللّه بن عامر از او نگهبانى مى كرد .
آن گاه ، معاويه كسانش را ندا داد : واى بر شما! اگر نمى توانيد سلاح به كار گيريد ، با سنگ و پاره سنگ به وى هجوم بَريد!
ياران معاويه بر عبد اللّه بن بديل تاختند و با سنگ هاى گران ، بر او زخم هاى كارى زدند ، چندان كه او را ناتوان ساختند و عبد اللّه كشته شد . معاويه و عبد اللّه بن عامر ، روى به سوى وى نهادند و بالاى سرش ايستادند . عبد اللّه بن عامر ، دستارش را بر چهره او افكند و برايش رحمت طلبيد ؛ چرا كه وى از پيش ، برادر و دوستش بود .
معاويه گفت : چهره اش را بگشا .
گفت : نه . به خدا سوگند ، تا جان در تنِ من است ، او مُثله نخواهد شد .
معاويه گفت : چهره اش را بگشا . ما او را مُثله نخواهيم كرد . من وى را به تو بخشيدم .
ابن عامر ، چهره وى را بگشود . معاويه گفت : به پروردگار كعبه سوگند ، اين مرد ، بزرگْ پيشاهنگِ اين قوم بود .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
40

۲۴۹۱.وقعة صفّين عن الشعبي :كانَ عَبدُ اللّهِ بنُ بُدَيلٍ الخُزاعِيُّ مَعَ عَلِيٍّ يَومَئِذٍ ، وعَلَيهِ سَيفانِ ودِرعانِ ، فَجَعَلَ يَضرِبُ النّاسَ بِسَيفِهِ قُدُما . . . فَلَم يَزَل يَحمِلُ حَتَّى انتَهى إلى مُعاوِيَةَ وَالَّذينَ بايَعوهُ عَلَى المَوتِ ، فَأَمَرَهُم أن يَصمُدوا لِعَبدِ اللّهِ بنِ بُدَيلٍ ، وبَعَثَ إلى حَبيبِ بنِ مَسلَمَةَ الفِهرِيِّ ـ وهُوَ فِي المَيسَرَةِ ـ أن يَحمِلَ عَلَيهِ بِجَميعِ مَن مَعَهُ ، وَاختَلَطَ النّاسُ وَاضطَرَمَ الفَيلَقانِ ؛ مَيمَنَةُ أهلِ العِراقِ ، ومَيسَرَةُ أهلِ الشّامِ ، وأقبَلَ عَبدُ اللّهِ بنُ بُدَيلٍ يَضرِبُ النّاسَ بِسَيفِهِ قُدُما حَتّى أزالَ مُعاوِيَةَ عَن مَوقِفِهِ .
وجَعَلَ يُنادي : يالَثاراتِ عُثمانَ ! يَعني أخا كانَ لَهُ قَد قُتِلَ وظَنَّ مُعاوِيَةُ وأصحابُهُ أنَّهُ إنَّما يَعني عُثمانَ بنَ عَفّانَ .
وتَراجَعَ مُعاوِيَةُ عن مَكانِهِ القَهقَرى كَثيرا ، وأشفَقَ عَلى نَفسِهِ ، وأرسَلَ إلى حَبيبِ بنِ مَسلَمَةَ مَرَّةً ثانِيَةً وثالِثَةً يَستَنجِدُهُ ويَستَصرِخُهُ . ويَحمِلُ حَبيبٌ حَملَةً شَديدَةً بِمَيسَرَةِ مُعاوِيَةَ عَلى مَيمَنَةِ العِراقِ فَكَشَفَها ، حَتّى لَم يَبقَ مَعَ ابنِ بُدَيلٍ إلّا نَحوُ مِئَةِ إنسانٍ مِنَ القُرّاءِ ، فَاستَنَدَ بَعضُهُم إلى بَعضٍ يَحمونَ أنفُسَهُم ، ولَجَّجَ ابنُ بُديلٍ فِي النّاسِ وصَمَّمَ عَلى قَتلِ مُعاوِيَةَ ، وجَعَلَ يَطلُبُ مَوقِفَهُ ويَصمُدُ نَحوَهُ حَتَّى انتَهى إلَيهِ [ومَعَ مُعاوِيَةَ] ۱ عَبدُ اللّهِ بنُ عامِرٍ واقِفا .
فَنادى مُعاوِيَةُ بِالنّاسِ : وَيلَكُم ، الصَّخرَ وَالحِجارَةَ إذا عَجَزتُم عَنِ السِّلاحِ ! فَأَقبَلَ أصحابُ مُعاوِيَةَ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ بُدَيلٍ يَرضَخونَهَ بِالصَّخرِ ، حَتّى أثخَنوهُ وقُتِلَ الرَّجُلُ ، وأقبَلَ إلَيهِ مُعاوِيَةُ وعَبدُ اللّهِ بنُ عامِرٍ حَتّى وَقَفا عَلَيهِ ، فَأَمّا عَبدُ اللّهِ بنُ عامِرٍ فَأَلقى عِمامَتَهُ عَلى وَجهِهِ وتَرَحَّمَ عَلَيهِ ، وكانَ لَهُ مِن قَبلُ أخا وصَديقا ، فَقالَ مُعاوِيَةُ : اِكشِف عَن وَجهِهِ . فَقالَ : لا وَاللّهِ ، لا يُمَثَّلُ بِهِ وفِيَّ روحٌ . فَقالَ مُعاوِيَةُ : اِكشِف عَن وَجهِهِ ، فَإِنّا لا نُمَثِّلُ بِهِ ، فَقَد وَهَبتُهُ لَكَ . فَكَشَفَ ابنُ عامِرٍ عَن وَجهِهِ ، فَقالَ مُعاوِيَةُ : هذا كَبشُ القَومِ ۲ ورَبِّ الكَعبَةِ . ۳

1.ما بين المعقوفين أثبتناه من شرح نهج البلاغة .

2.كبش القوم : رئيسهم وسيّدهم وقيل : حاميتهم والمنظور إليه فيهم (لسان العرب : ج ۶ ص ۳۳۸ «كبش») .

3.وقعة صفّين : ص ۲۴۵ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۵ ص ۱۹۶ وراجع الأخبار الطوال : ص ۱۷۵ والاستيعاب : ج ۳ ص ۹ الرقم ۱۴۸۹ وتاريخ الطبرى¨ : ج ۵ ص ۲۳ والكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۷۵ وتاريخ الإسلام للذهبي : ج ۳ ص ۵۶۷ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32684
صفحه از 604
پرینت  ارسال به