ريشه در جهل و دنياگرايى در لباس دين دارد ـ شكستن پايه هاى نظام اسلامى است . اكنون اندكى مشروح تر ، شاخه هاى اين شجره را برشماريم :
يك . عُجْب (خودپسندى)
نخستين شاخه تَعَمُّق (تندروى) و تنسُّك هاى جاهلانه ، خود بزرگ بينى و خودپسندى (عُجب) است . قُرّاء به دليل افراط در تعبّد و تنسّك و اين افراط را ارزشى مهم تلقى كردن ، به اين بيمارى زشت گرفتار آمدند و بر اثر اين بيمارى چنين پنداشتند كه هيچ كس بهتر از آنها نيست . چنين است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مقامى براى آن كه درون ناپيداى يكى از آنان را در پيش ديدش بنهد، از او پرسيد :
أ قُلتَ فى نَفسِكَ حينَ وَقَفتَ عَلَى المَجلِسِ : «لَيسَ فِى القَومِ خَيرٌ مِنّى»؟
قالَ : نَعَم . ۱ آيا وقتى وارد مجلس شدى پيش خود گفتى كه: «در بين جمع ، بهتر از من كسى نيست؟» .
گفت: آرى .
حضرت مى خواست بدو نشان دهد كه به بيمارىِ خودبزرگ بينى و خودپسندى مبتلاست . و در باره او و همانندهايش فرمود :
إنَّ فيكُم قَوما يَدأَبونَ ويَعمَلونَ حَتّى يُعجِبُوا النّاسَ وتُعجِبَهُم أنفُسُهُم . ۲ بين شما گروهى هستند كه پشت كار را مى گيرند و كار انجام مى دهند ، به گونه اى كه مردم را به شگفتى وا مى دارند و خود نيز مغرور مى گردند .