277
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۶۲۳.تاريخ اليعقوبى :مردم ندا در دادند : به خدا سوگند ، دو داور به چيزى جز آنچه در قرآن است ، حكم كردند ؛ امّا جز اين بر ايشان شرط شده بود . سپس افراد با تازيانه به جان هم افتادند و برخى ، موى هاى يكديگر را مى كشيدند . آن گاه پراكنده گشتند .
و خوارج ندا در دادند : دو داور ، كافر شدند . حكم ، تنها از آنِ خداست!

۱۴ / ۹

گفتار امام پس از دريافت خبرِ داوران

۲۶۲۴.امام على عليه السلامـ برگرفته سخن وى پس از داورى و دريافت خبر داوران ـ:امّا بعد ؛ همانا نافرمانى از امر نيكخواهِ مهرورزِ داناىِ كارآزموده ، حسرت مى زايد و پشيمانى در پى دارد .
من در ماجراى اين داورى ، فرمان خويش را به شما دادم و آنچه را در گنجينه انديشه داشتم ، برايتان آشكار كردم ؛ «و اى كاش از رأىِ قَصير پيروى مى كردند» . ۱ امّا شما همچون مخالفانى جفاپيشه و پيمان شكنانى عصيانگر ، از فرمانم سر باز زديد ؛ چندان كه اندرز دهنده نيكخواه در خيرخواهى اش به ترديد افتاد و سنگِ آتش زنه در افروختنِ آتش ، بُخل ورزيد ۲ . پس من و شما مصداق سخن آن مرد [ قبيله] هَوازِن هستيم :

«من در [ منزلگاه] مُنعَرِجُ اللِّوى ، امر خويش را با شما در ميان نهادم
ولى شما جز در صبحگاهان روز بعد، خيرخواهى ام را درنيافتيد.

1.اين مَثَل در جايى به كار مى رود كه كسى به پندِ ناصح ، عمل نكند . ريشه اين مَثَل آن است كه قصير ، غلامِ يكى از ملوك عرب به نام جذيمة بن اَبرَش بود . جذيمه پدر زبا ، ملكه جزيره را كشته بود . آن ملكه با حيله گرى از جذيمه خواست كه براى ازدواج با وى نزد او رود . جذيمه ، دعوت وى را پذيرفت و با هزار سوار ، روى به راه نهاد و ديگر لشكريانش را همراه خواهرزاده اش باقى نهاد . پيش تر ، قصير به وى گفته بود كه به سوى زبا نرود ؛ ولى او نپذيرفته بود . آن گاه كه وى به جزيره نزديك شد ، انبوهى از سپاهيان زبا پيش آمدند ، بى آن كه وى را احترام كنند . قصير به او گفت كه بازگردد و حيله گرى زنان را گوشزد كرد . جذيمه نپذيرفت و چون نزد زبا رفت ، كشته شد . آن گاه ، قصير گفت : «سخنى از قصير ، پذيرفته نمى شود!» و اين ، مثلى شد براى هر كس كه نصيحت كند و از سخنش سر بپيچند (بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۳۲۲) .

2.كنايه از امتناع صاحبان انديشه ، از آشكار ساختن رأى خويش .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
276

۲۶۲۳.تاريخ اليعقوبي :تَنادَى النّاسُ : حَكَمَ وَاللّهِ الحَكَمانِ بِغَيرِ ما فِي الكِتابِ وَالشَّرطُ عَلَيهِما غَيرُ هذا . وتَضارَبَ القَومُ بِالسِّياطِ ، وأخَذَ قَومٌ بِشُعورِ بَعضٍ ، وَافتَرَقَ النّاسُ .
ونادَتِ الخَوارِجُ : كَفَرَ الحَكَمانِ ، لا حُكمَ إلّا للّهِِ . ۱

۱۴ / ۹

كَلامُ الإِمامِ لَمّا بَلَغَهُ أمرُ الحَكَمينِ

۲۶۲۴.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن كَلامٍ لَهُ بَعدَ التَّحكيمِ وما بَلَغَهُ مِن أمرِ الحَكَمَينِ ـ:أمّا بَعدُ ؛ فَإِنَّ مَعصِيَةَ النّاصِِح الشَّفيقِ العالِمِ المُجَرِّبِ ، تورِثُ الحَسرَةَ ، وتُعقِبُ النَّدامَةَ .
وقَد كُنتُ أمَرتُكُم في هذِهِ الحُكومَةِ أمري ، ونَخَلتُ لَكُم مَخزونَ رَأيي ، لَو كانَ يُطاعُ لِقَصيرٍ أمرٌ ۲ ! فَأَبيَتُم عَلِيَّ إباءَ المُخالِفينَ الجُفاةِ ، وَالمُنابِذينَ العُصاةِ .
حَتَّى ارتابَ النّاصِحُ بِنُصحِهِ ، وضَنَّ الزَّندُ بِقَدحِهِ ، فَكُنتُ أنَا وإيّاكُم كَما قالَ أخو هَوازِنَ :

أمَرتُكُمُ أمري بِمُنعَرَجِ اللِّوى
فَلَم تَستَبينُوا النُّصحَ إلّا ضُحَى الغَدِ ۳

1.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۹۰ .

2.هو مثل يضرب لمن خالف ناصحه ، وأصل المثل : أنّ قصيرا كان مولى لجذيمة بن الأبرش ـ بعض ملوك العرب ـ وقد كان جذيمة قتل أبا الزبا ملكة الجزيرة ، فبعثت إليه ليتزوّج بها خدعة وسألته القدوم عليها ، فأجابها إلى ذلك وخرج في ألف فارس وخلّف باقي جنوده مع ابن اُخته وقد كان قصير أشار عليه بأن لا يتوجّه إليها فلم يقبل ، فلمّا قرب الجزيرة استقبلته جنود الزبا بالعدّة ولم يرَ منهم إكراما له ، فأشار عليه قصير بالرجوع وقال : من شأن النساء الغدر ، فلم يقبل ، فلمّا دخل عليها قتلته . فعندها قال قصير : لا يُطاع لقصير أمر . فصار مثلاً لكلّ ناصح عصى (بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۳۲۲) .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۳۵ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۳۲۲ ح ۵۶۸ ؛ أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۱۴۰ عن عامر الشعبي وجبر بن نوف ، جواهر المطالب : ج ۱ ص ۳۱۷ كلاهما نحوه وراجع مروج الذهب : ج ۲ ص ۴۱۲ والإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۶۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32730
صفحه از 604
پرینت  ارسال به