247
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۶۰۷.امام على عليه السلامـ آن گاه كه مردى از يارانش به او گفت : ما را از داورى نهى و سپس به آن امر كردى ؛ و ما ندانستيم كدام يك صواب است ـ: اين [ حيرتْ ]كيفر كسى است كه آنچه را بر آن پيمان بسته ، ترك كند .
هَلا ! به خدا سوگند ، اگر آن گاه كه [به ادامه نبرد ]فرمانتان دادم ، شما را به كارى ناخوشايند وا مى داشتم كه خداوند ، خيرتان را در آن نهاده بود ـ تا اگر استقامت مى ورزيديد ، شما را هدايت مى نمودم و اگر به راه كج مى رفتيد ، راستتان مى كردم و اگر سر بر مى تافتيد ، ناچارتان مى ساختم ـ ، و اين شيوه ، استوارتر بود .
امّا با چه كس و با اطمينان به كدام كس؟ مى خواهم [ درد را] با شما درمان كنم ، امّا شما ، خود دردِ منيد ؛ همانند كسى كه بخواهد با نوك خارى ، خارى را بيرون كند و مى داند كه خار به خار ميل دارد .
بار خدايا! پزشكانِ اين درد بى درمان از علاج ملول شده اند و آنان كه مى خواهند از چاهى ژرف با طناب ها آب برگيرند ، درمانده گشته اند .
كجايند مردمى كه به اسلام ، فرا خوانده شدند و آن را پذيرفتند ؛ قرآن را خواندند و استوار ساختند ؛ به جهاد ، برانگيخته شدند و با شوق به حركت درآمدند ، همچون شوق ماده شترى كه مشتاقانه به سوى فرزندانش مى رود ؛ و شمشيرها را از غلاف ها بر مى كشيدند و فوج فوج و صف به صف به اطراف زمين مى تاختند ؛ برخى جان مى دادند و برخى تن مى رهانيدند . نه از زنده ماندنِ زندگان شاد بودند و نه در مرگ مردگان ، نيازمند تسليت . ديدگانشان از گريه به سپيدى نشسته ، شكم هاشان از روزه دارى لاغر گشته ، لبشان از [ فراوانىِ ]دعا خشكيده ، رنگشان از شب زنده دارى زرد شده ، و بر چهره هاشان گَردِ خشوع نشسته بود .
آنان ، برادران من بودند كه رفتند . پس سزاوار است كه تشنه [ ديدار] ايشان باشيم و از دورى شان دستِ [ حسرت ]به دندان بگزيم . همانا شيطان راه هايش را برايتان هموار مى كند و مى خواهد پياپى گره از رشته دينتان بگلسد و به جاى همدلى ، كارتان را به پراكندگى كشانَد و از پراكندگى تان آشوب و فتنه برانگيزد . پس ، از وسوسه ها و افسون هايش روى گردانيد و از كسى كه نصيحت را به شما هديه مى كند ، اندرز پذيريد و آن را آويزه [ گوش ]جان هايتان سازيد .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
246

۲۶۰۷.الإمام عليّ عليه السلامـ لَمّا قالَ لَهُ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ : نَهَيتَنا عَنِ الحُكومَةِ ، ثُمَّ أمَرتَنا بِها ، فَلَم نَدرِ أيُّ الأَمرَينِ أرشَدُ ؟ ـ: هذا جَزاءُ مَن تَرَكَ العُقدَةَ ! أما وَاللّهِ لَو أنّي حينَ أمَرتُكُم بِهِ حَمَلتُكُم عَلَى المَكروهِ الَّذي يَجعَلُ اللّهُ فيهِ خَيرا ، فَإِنِ استَقَمتُم هَدَيتُكُم ، وإنِ اعوَجَجتُم قَوَّمتُكُم ، وإن أبَيتُم تَدارَكتُكُم ـ لَكانَتِ الوُثقى .
ولكِن بِمَن ، وإلى مَن ؟ اُريدُ أن اُداوِيَ بِكُم وأنتُم دائي ؛ كَناقِشِ الشَّوكَةِ بِالشَّوكَةِ وهُوَ يَعلَمُ أنَّ ضَلعَها ۱ مَعَها ! اللّهُمَّ قَد مَلَّت أطِبّاءُ هذَا الدَّاءِ الدَّوِيِّ ، وكَلَّتِ النَّزَعَةُ بِأشطانِ الرَّكِيِّ !
أينَ القَومُ الَّذينَ دُعوا إلَى الإِسلامِ فَقَبِلوهُ ، وقَرَؤُوا القُرآنَ فَأَحكَموهُ ، وهِيجوا إلَى الجِهادِ فَوَلِهوا وَلَهَ اللِّقاحِ إلى أولادِها ، وسَلَبُوا السُّيوفَ أغمادَها ، وأخَذوا بِأَطرافِ الأَرضِ زَحفا زَحفا ، وصَفّا صَفّا . بَعضٌ هَلَكَ ، وبَعضٌ نَجا . لا يُبَشَّرونَ بِالأَحياءِ ، ولا يُعَزَّونَ عَنِ المَوتى . مُرْهُ العُيونِ مِنَ البُكاءِ ، خُمصُ البُطونِ مِنَ الصِّيامِ ، ذُبلُ الشِّفاهِ مِنَ الدُّعاءِ ، صُفرُ الأَلوانِ مِنَ السَّهَرِ ، عَلى وُجوهِهِم غَبَرَةُ الخاشِعينَ .
اُولئِكَ إخوانِيَ الذّاهِبونَ . فَحَقٌّ لَنا أن نَظمَأَ إلَيهِم ، ونَعَضَّ الأَيدِيَ عَلى فِراقِهِم . إنَّ الشَّيطانَ يُسَنِّي لَكُم طُرُقَهُ ، ويُريدُ أن يَحُلَّ دينَكُم عُقدَةً عُقدَةً ، ويُعطِيَكُم بِالجَماعَةِ الفُرقَةَ ، وبِالفُرقَةِ الفِتنَةَ ، فَاصدِفوا عَن نَزَغاتِهِ ونَفَثاتِهِ ، وَاقبَلُوا النَّصيحَةَ مِمَّن أهداها إلَيهِم ، وَاعقِلوها عَلى أنفُسِكُم ۲ . ۳

1.ضَلْعها : أي ميلها (النهاية : ج ۳ ص ۹۶ «ضلع») .

2.قال ابن أبي الحديد ما ملخّصه : العُقدة : الرأي الوثيق . الدويّ : الشديد . النَّزَعَة : جمع نازع ؛ وهو الذي يستقي الماء . الأشطان : جمع شَطَن ؛ وهو الحبل . الرَّكيّ : الآبار ؛ جمع رَكيّة . الوَلَه : شدَّة الحبّ حتى يذهب العقل . اللِّقاح : الإبل ، والواحدة لقوح ؛ وهي الحلوب . أخذوا بأطراف الأرض : أي أخذوا على الناس بأطراف الأرض ؛ أي حصروهم . لا يبشّرون بالأحياء . . . . : أي إذا ولد لأحدهم مولود لم يبشّر به . مَرِهَت عينُ فلان : إذا فسدت لترك الكُحل . يُسنّي : يُسهّل . صدف عن الأمر : انصرف عنه . اعقلوها على أنفسكم : أي اربطوها والزموها (شرح نهج البلاغة : ج ۷ ص ۲۹۲ ـ ۲۹۶) .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۱ ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۴۳۸ ح ۹۹ وفيه إلى «الرَّكِيّ» ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۳۶۲ ح ۵۹۷ وراجع الاختصاص : ص ۱۵۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32737
صفحه از 604
پرینت  ارسال به