487
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۴ / ۱۷

نامه محمّد بن ابى بكر به معاويه

۲۴۰۴.وقعة صِفّينـ به نقل از عبد اللّه بن عوف بن احمر ـ:
محمّد بن ابى بكر به معاويه نوشت :
به نام خداوند بخشنده مهربان . از محمّد بن ابى بكر به آن گم راه ، فرزند صَخْر . درود بر فرمانبرانِ خدا ، از جانب كسى كه به شايسته ولايت الهى تسليم شده است .
امّا بعد ؛ خداوند با شكوه و بزرگى و چيرگى قدرت خويش ، بى مشقّت و بى آن كه توانش كاستى پذيرد و به آفريدگانِ خويش نياز يابد ، جهان آفرينش را پديد آورد . خداوند ، آنان را بنده خويش مقرّر فرمود و از ايشان ، گروهى را تيره بخت و برخى را نيك بخت قرار داد؛ شمارى را گم راه و عدّه اى را راهيافته . سپس با علم خويش ، آنان را بِه گُزين كرد و از ميان ايشان ، محمّد صلى الله عليه و آله را برگزيد و به پيامبرى،ويژه ساخت و براى [ابلاغ ]وحى خويش انتخاب كرد و امينِ امرِ خود شمرد و او را به رسالت برانگيخت ؛ پيامبرى كه كتاب هاى [ آسمانى ]پيشين را راست شمرد و رهنما به سوى شريعت ها شد . پس وى با حكمت و پند نيك ، [ مردم را] به راه پروردگارش فرا خواند .
نخستين كسى كه محمّد صلى الله عليه و آله را اجابت كرد و به او روى آورْد و راستگويش شمرد و با وى همساز گشت و اسلام آورد و تسليم شد ، برادر و پسر عمويش على بن ابى طالب بود كه او را بر پايه [ سرّ] غيبىِ پوشيده ، تصديق كرد و بر هر دوست [ ديگر ]ترجيحش داد و از هر بيمى پاسش داشت و در هر [ رويداد ]هراس آلود ، از دل و جان ، قوّت قلب او شد ، با دشمن وى جنگيد و با دوستش سازگارى ورزيد ، در لحظه هاى سختى و هنگامه هاى هراس ، همواره جان خويش را به او پيشكش كرد ، چندان كه پيش گامى شد در جهاد ، بى مانند و در رفتار ، بى همتا .
اكنون مى بينيم كه از همتايى با او دم مى زنى ، حال آن كه تو ، تويى ؛ و اوست همان برترينى كه در هر خيرى پيشى جُسته ؛ نخستين اسلام آورنده ، پاكْ نيّت ترينِ مردم و پاكْ نژادترينِ انسان ها ، داراى برترين همسر ، و پسر عمويش برترين پسر عموى عالَم است و تويى لعنت شده فرزند لعنت شده!
پس آن گاه ، تو و پدرت ، همواره در پى آشوبگرى در دين خدا بوديد و كوشيديد تا نور خداوند را فرو بنشانيد . بدين غرض ، محفل ها فراهم ساختيد ، مال[ ها ]صرف كرديد ، و با قبايلِ [ گرونده به اسلام ]در افتاديد . پدرت بر همين انديشه مُرد و تو نيز پا جاى پاى او نهادى .
گواه ضدّ تو ، بر اين معنا ، باقى مانده احزاب و سرانِ نفاق و مخالفت با پيامبر خدا هستند كه به تو پناهنده شده ، نزدت مأوا جُسته اند .
و گواه على ، افزون بر فضل آشكار و پيشينه ديرينش ، ياران او هستند كه يادشان به ارجمندى در قرآن آمده ؛ همان مهاجران و انصارى كه خداوند ، ايشان را ستوده است . ايشان ، پيوستگان و فوج هاى پيرامون اويند كه شمشير از نيام بركشيده ، برايش خون خود را مى ريزند ، فضيلت را در پيروى از او يافته ، تيره بختى را در ستيز با وى مى بينند .
واى بر تو! چگونه خود را با على برابر مى كنى ، حال آن كه او وارث و وصى و پدرِ فرزندانِ پيامبر خدا و نخستين پيروى كننده از وى و ديرپاى ترين پيمان سپارِ اوست و پيامبر صلى الله عليه و آله رازش را به او سپرده و او را در كار خويش شريك كرده است ؛ امّا تو دشمن پيامبر صلى الله عليه و آله و پسرِ دشمن اويى؟! پس تا مى توانى از باطلِ خويش بهره گير و پسرِ عاص [ نيز] تو را در گم راهى ات يارى دهد . گويا مهلتت سپرى گشته و حيله ات سست شده است . زود است كه آشكار شود فرجامِ برتر از آنِ كيست .
بدان! جز اين نيست كه تو با پروردگارت فريبگرى پيش گرفته اى ؛ همو كه از تدبيرش در امان مانده اى و از رحمتش نااميد گشته اى! و او در كمين توست ، حال آن كه تو فريفته [ ى صبر ]او شده اى . و خدا و خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله از تو بى نيازند . درود بر آن كه هدايت را پيروى كند!


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
486

۴ / ۱۷

كِتابُ مُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ إلى مُعاوِيَةَ

۲۴۰۴.وقعة صفّين عن عبد اللّه بن عوف بن الأحمر :كَتَبَ مُحَمَّدُ بنُ أبي بَكرٍ إلى مُعاوِيَةَ :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . مِن مُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ إلَى الغاوِي ابنِ صَخرٍ . سَلامٌ عَلى أهلِ طاعَةِ اللّهِ مِمَّن هُوَ مُسلِمٌ لِأَهلِ وِلايَةِ اللّهِ .
أمّا بَعدُ ؛ فَإِنَّ اللّهَ بِجَلالِهِ وعَظَمَتِهِ وسُلطانِهِ وقُدرَتِهِ خَلَقَ خَلقا بِلا عَنَتٍ ۱ ولا ضَعفٍ في قُوَّتِهِ ، ولا حاجَةٍ بِهِ إلى خَلقِهِم ، ولكِنَّهُ خَلَقَهُم عَبيدا ، وجَعَلَ مِنهُم شَقِيّا وسَعيدا ، وغَوِيّا ورَشيدا ، ثُمَّ اختارَهُم عَلى عِلمِهِ ، فَاصطَفى وَانتَخَبَ مِنهُم مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله ؛ فَاختَصَّهُ بِرِسالَتِهِ ، وَاختارَهُ لِوَحيِهِ ، وَائتَمَنَهُ عَلى أمرِهِ ، وبَعَثَهُ رَسولاً مُصَدِّقا لِما بَينَ يَدَيهِ مِنَ الكُتُبِ ، ودَليلاً عَلَى الشَّرائِعِ ، فَدَعا إلى سَبيلِ رَبِّهِ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ؛ فَكانَ أوَّلَ مَن أجابَ وأنابَ ، وصَدَّقَ ووافَقَ ، وأسلَمَ وسَلَّمَ أخوهُ وَابنُ عَمِّهِ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَصَدَّقَهُ بِالغَيبِ المَكتومِ ، وآثَرَهُ عَلى كُلِّ حَميمٍ ، فَوَقاهُ كُلَّ هَولٍ ، وواساهُ بِنَفسِهِ في كُلِّ خَوفٍ ، فَحارَبَ حَربَهُ ، وسالَمَ سَلمَهُ ، فَلَم يَبرَح مُبتَذِلاً لِنَفسِهِ في ساعاتِ الأَزلِ ۲ ومَقاماتِ الرَّوعِ ، حَتّى بَرَّزَ سابِقا لا نَظيرَ لَهُ في جِهادِهِ ، ولا مُقارِبَ لَهُ في فِعلِهِ .
و قَد رَأَيتُكَ تُساميهِ وأنتَ أنتَ ! ! وهُوَ هُوَ المُبَرِّزُ السّابِقُ في كُلِّ خَيرٍ ، أوَّلُ النّاسِ إسلاما ، وأصدَقُ النّاسِ نِيَّةً ، وأطيَبُ النّاسِ ذُرِّيَّةً ، وأفضَلُ النّاسِ زَوجَةً ، وخَيرُ النّاسِ ابنَ عَمٍّ . وأنتَ اللَّعينُ ابنُ اللَّعينِ .
ثُمَّ لَم تَزَل أنتَ وأبوكَ تَبغِيانِ الغَوائِلَ لِدينِ اللّهِ ، وتَجهَدانِ عَلى إطفاءِ نورِ اللّهِ ، وتَجمَعانِ عَلى ذلِكَ الجُموعَ ، وتَبذُلانِ فيهِ المالَ ، وتُحالِفانِ ۳ فيهِ القَبائِلَ ؛ عَلى ذلِكَ ماتَ أبوكَ ، وعَلى ذلِكَ خَلَفتَهُ .
وَالشّاهِدُ عَلَيكَ بِذلِكَ مَن يَأوي ويَلجَأُ إلَيكَ مِن بَقِيَّةِ الأَحزابِ ، ورُؤوسِ النِّفاقِ وَالشِّقاقِ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .
وَالشّاهِدُ لِعَلِيٍّ ـ مَعَ فَضلِهِ المُبينِ ، وسَبقِهِ القَديمِ ـ أنصارُهُ الَّذينَ ذُكِروا بِفَضلِهِم فِي القُرآنِ ، فَأَثنَى اللّهُ عَلَيهِم ، مِنَ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ ، فَهُم مَعهُ عَصائِبُ وكَتائِبُ حَولَهُ ، يُجالِدونَ بِأَسيافِهِم ، ويُهَريقونَ دِماءَهُم دونَهُ ، يَرَونَ الفَضلَ فِي اتِّباعِهِ ، وَالشَّقاءَ في خِلافِهِ .
فَكَيفَ ـ يا لَكَ الوَيلُ ! ! ـ تَعدِلُ نَفسَكَ بِعَلِيٍّ ، وهُوَ وارِثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ووَصِيُّهُ ، وأبو وَلَدِهِ ، وأوَّلُ النّاسِ لَهُ اتِّباعا ، وآخِرُهُم بِهِ عَهدا ، يُخبِرُهُ بِسِرِّهِ ، ويُشرِكُهُ في أمرِهِ ، وأنتَ عَدُّوُهُ وَابنُ عَدُوِّهِ ؟ ! فَتَمَتَّع مَا استَطَعتَ بِباطِلِكَ ، وَليُمدِد لَكَ ابنُ العاصِ في غَوايَتِكَ ، فَكَأَنَّ أجَلَكَ قَدِ انقَضى ، وكَيدَكَ قَد وَهى . وسَوفَ يَستَبينُ لِمَن تَكونُ العاقِبَةُ العُليا .
وَ اعلَم أنَّكَ إنَّما تُكايِدُ رَبَّكَ الَّذي قَد أمِنتَ كَيدَهُ ، وأيِستَ مِن رَوحِهِ . ۴ وهُوَ لَكَ بِالمِرصادِ ، وأنتَ مِنهُ في غُرورٍ ، وبِاللّهِ وأهلِ رَسولِهِ عَنكَ الغَناءُ ، وَالسَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الهُدى . ۵

1.العَنَت: المشقّة (النهاية : ج ۳ ص ۳۰۶ «عنت») .

2.الأزْل : الشِّدّة والضيق (النهاية : ج ۱ ص ۴۶ «أزل») .

3.في المصدر : «تخالفان» ، والصواب ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى ؛ وفي الاختصاص : «تُؤَلِّبانِ عليه القبائل» .

4.رَوْح اللّه : رحمته (لسان العرب : ج ۲ ص ۴۵۹ «روح») .

5.وقعة صفّين : ص ۱۱۸ ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۴۳۴ ح ۹۷ ، الاختصاص : ص ۱۲۴ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۵۷۵ ح ۷۲۳ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۳ ص ۱۸۸ نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34556
صفحه از 611
پرینت  ارسال به