۳ / ۸
اعلام آمادگى ياران امام براى جنگ
۲۳۷۵.امام على عليه السلامـ هنگامى كه يارانش به وى براى جنگْ اعلام آمادگى كردند، پس از فرستادن جرير بن عبد اللّه بجلى به سوى معاويه ـ: آماده شدن من براى جنگ با شاميان ، به هنگامى كه [ هنوز ]جرير نزد آنان است، در بستن بر روى شام و بازداشتن شاميان از كار خير است ، اگر آن را بخواهند ؛ ليكن براى جرير، مدّتى را تعيين كرده ام كه پس از آن در آن جا نمانَد ، مگر آن كه فريب بخورد يا نافرمانى كند. رأى من با درنگ خواهد بود. پس مهلت دهيد. البته از آمادگى شما ناخشنود نيستم.
من اين كار را نيك سنجيدم و درون و برون آن را ژرف نگريستم و جز جنگيدن يا كفر ورزيدن به آنچه محمّد صلى الله عليه و آله آورده، چاره اى نديدم. او (عثمان) بر مردمْ حاكم بود و بدعت ها پديد آورد و زبان طعن مردم را دراز كرد. پس بر او خُرده گرفتند،سپس به خشم آمدند و واژگونش ساختند.
۲۳۷۶.تاريخ دمشقـ به نقل از كلبى ـ: على عليه السلام با مردم ، مشورت كرد. آنان جز [ مالك ]اَشتر، عَدى بن حاتم، شُرَيح بن هانى حارثى و هانى بن عُروه مرادى ، رأى دادند كه وى در كوفه بماند؛ ولى اين چند نفر به على عليه السلام گفتند : آنها كه پيشنهاد ماندن در كوفه را دادند ، تو را از جنگ با شاميان ترسانده اند و در جنگيدن با آنان، چيزى ترسناك تر از مرگ نيست و ما طالب مرگيم.
پس على عليه السلام اشتر، عدى ، شريح و هانى را فرا خواند و فرمود : «آماده شدن من براى نبرد با شام ، در حالى كه جرير بن عبد اللّه نزدشان است ، بازداشتن آنان از خير است، ۱ اگر قصد آن را داشته باشند؛ ليكن من نماينده اى فرستاده ام و براى وى ، وقتى تعيين كرده ام كه پس از آن نمانَد. تصميم گيرى [ درست] ، با درنگ ، همراه است. پس شتاب مكنيد و اگر عذرى به جا داشتيد،از شما مى پذيرم» ۲ .