۲۳۱۵.الفخرى:مادر معاويه ، هند ، دختر عُتبه ، زنى سرشناس در قريش بود كه در سال فتح مكّه اسلام آورد . در جنگ [ اُحد] ، وقتى حمزة بن عبد المطّلب، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله ، بر اثر اصابت نيزه اى بر زمين افتاد ، هند آمد و او را مُثله كرد و بر اثر كينه توزى نسبت به وى ، تكّه اى از جگر او را جويد؛ زيرا حمزه ، مردانى را از نزديكان وى به قتل رسانده بود. از اين رو ، معاويه را «فرزند زنِ جگرخوار» مى نامند.
۲ / ۱ ـ ۲
نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله بر معاويه
۲۳۱۶.المعجم الكبيرـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر خدا ، صداى دو مرد را شنيد كه آواز مى خوانند و مى گويند:
ياورى كه همواره استخوان هايش آشكار بود
فتنه جنگ و مرگ را از او دور نگاه داشت .
پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد : «آن دو نفر كيستند؟».
گفته شد: معاويه و عمرو بن عاص.
پس فرمود: «بار خدايا! آن دو را در فتنه ، فرو غلتان و در آتش ، رهايشان ساز». ۱
۲۳۱۷.صحيح مسلمـ به نقل از ابن عبّاس ـ: من در ميان كودكان ، بازى مى كردم كه پيامبر خدا آمد . من پشت درى پنهان شدم. آن گاه پيامبر خدا آمد و دست برشانه من گذاشت و فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان».
من آمدم و گفتم: او غذا مى خورد.
باز به من فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان».
من [ دوباره] آمدم و گفتم: او غذا مى خورد.
آن گاه فرمود: «خداوند ، شكمش را سير نگرداند!».