۴ / ۶
توقّف امام در رَبَذه
۲۱۳۹.الإرشاد:آن گاه كه اميرمؤمنانْ قصد بصره كرد، در رَبَذه توقف نمود و آخرين حاجيان، او را در آن جا ملاقات كردند و نزد او ـ كه در خيمه خويش بود ـ جمع شدند تا سخنش را بشنوند.
ابن عبّاس مى گويد: نزد او رفتم و ديدم كفشى را وصله مى كند. به وى گفتم: ما به اصلاح كارهايمان نيازمندتريم از اين كارى كه [ اكنون ]انجام مى دهى.
با من سخن نگفت تا از [ وصله كردن ] كفش خود ، فارغ شد و آن را كنار لنگه ديگرش نهاد. پس به من فرمود: «اينها را قيمت كن» .
گفتم : قيمتى ندارند.
فرمود: «هرچه مى ارزد، بگو!».
گفتم: كمتر از يك درهم [ مى ارزند ].
فرمود: «به خدا سوگند، اينها برايم دوست داشتنى تر است از اين حكومت بر شما، مگر آن كه حقّى را به پا دارم يا باطلى را برانم».
گفتم : حاجيان ، جمع شده اند تا سخنت را بشنوند. آيا به من اجازه مى دهى سخن بگويم كه اگر سخنى نيكو بود، به نام توست و اگر جز آن بود، به نام من باشد؟
فرمود: «نه ؛ خودم صحبت مى كنم».
آن گاه دستش را ـ كه بسيار ستبر بود ـ بر سينه ام نهاد، به گونه اى كه احساس درد كردم. پس بلند شد.
گوشه لباسش را گرفتم و گفتم: تو را به خدا سوگند مى دهم و به حقّ خويشاوندى از تو درخواست مى كنم.
فرمود: «مرا سوگند مده».
آن گاه بيرون رفت و مردمْ نزدش اجتماع كردند. آن گاه، خدا را سپاس گفت و بر او ثنا فرستاد و فرمود: «امّا بعد؛ به راستى كه خداوند متعال، محمّد را [ در زمانى ]برانگيخت كه كسى در ميان عرب، كتاب خواندن نمى دانست و مدّعى نبود . او مردم را به جايگاه نجاتشان سوق داد. بدانيد كه به خدا سوگند ، هميشه در شمار فرماندهان [ جنگ ]بودم. نه چيزى را دگرگون كردم و نه خيانت ورزيدم تا آن كه [ لشكر جاهليتْ ]يكباره روى برگردانْد.
مرا با قريش چه كار؟ بدانيد كه به خدا سوگند، آنان كافر بودند و من با ايشان جنگيدم و اينك فريب خوردگان اند كه با آنان جنگ مى كنم و اين حركت من، به سبب عهدى است كه با من شده است.
به خدا سوگند كه باطل را مى شكافم، تا حقيقت از تهيگاهش بيرون آيد. قريش از ما انتقام نمى گيرد، مگر بدان جهت كه خداوند، ما را بر آنان برگزيد و ما آنان را در حوزه [ دين و حكومتِ ] خود درآورديم» و اين شعر را زمزمه كرد :
«به جانم سوگند كه بامدادان ، پيوسته شير خالص نوشيدى
و سرشير و خرماى بى هسته خوردى.
و ما به تو بزرگى بخشيديم و تو بلند مرتبه نبودى
و ما گرداگردِ تو اسبان كوتاه مو و نيزه ها فراهم كرديم» .