169
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۸ / ۹

گفتگوهاى امام با طلحه

۲۲۱۲.مروج الذهب:هنگامى كه زبير بازگشت ، على عليه السلام طلحه را ندا داد: «اى ابو محمّد! چه چيزى تو را به قيام [ عليه من] وا داشت؟».
طلحه گفت: خونخواهى عثمان.
على عليه السلام فرمود: «خداوند ، آن كسى را كه در ريختن خون عثمانْ بيشتر دخالت داشت ، بُكشد! آيا نشنيدى كه پيامبر خدا [ درباره من ]مى فرمود: بار خدايا! دوست بدار آن را كه او را دوست مى دارد و دشمن بدار آن را كه دشمن مى دارد! ؟ و تو نخستين كسى هستى كه با من بيعت كردى و سپس ، آن را شكستى و خداوند عز و جل فرمود: «آن كه پيمان بشكَند ، بر زيان خود ، پيمان شكسته است» ».

۲۲۱۳.الإمامة والسياسةـ در گزارش گفتگوى امام عليه السلام با طلحه ـ: طلحه گفت: از اين حكومت ، كناره گير تا آن را در ميان مسلمانان ، به مشورت بگذاريم . اگر به تو رضايت دادند ، من نيز به آنچه مردم رضايت دهند ، رضايت مى دهم و اگر به ديگرى رضايت دادند ، تو هم مانند يكى از مسلمانانْ [ تابع باش].
على عليه السلام فرمود: «اى ابو محمّد! آيا تو با رضايت و بدون اجبار و اكراه با من بيعت نكردى؟ من بيعت خود را رها نمى سازم».
طلحه گفت: بيعت كردم ، در حالى كه شمشير بر گردنم بود.
فرمود: «آيا نمى دانى كه من كسى را بر بيعت ، مجبور نساختم؟ و اگر اجبارى در كار بود ، مى بايست سعد و ابن عمر و محمّد بن مَسلَمه را وادار مى كردم ، با اين كه از بيعت ، سر باز زدند و كناره گرفتند و من هم آنان را به حال خودشان وا گذاردم».
طلحه گفت: ما در شورا ، شش نفر بوديم. دو نفر مُردند و ما سه نفريم كه با تو موافق نيستيم.
على عليه السلام فرمود: «شما مى توانستيد پيش از بيعت ، رضايت ندهيد؛ امّا اينك حقّى جز آنچه بدان رضايت داده ايد ، در كار نيست؛ مگر آن كه كار خلافى [ انجام دهم ]كه موجب شود از آنچه بر آن بيعت شده ام ، بيرون رويد. اگر از من كارى ناپسند سر زده ، بازگو كنيد.
شما مادرتان عايشه را از خانه بيرون كشيديد و زن هاى خود را [ در خانه ]گذاشتيد و اين ، بزرگ ترين كار زشت شماست . آيا پيامبر خدا از اين كار راضى است كه پرده اى را كه او بر عايشه افكنده ، بدريد و پرده از وى برگيريد؟» .
طلحه گفت: او براى اصلاح آمد.
على عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند ، آن زن ، به كسى كه كارهايش را اصلاح كند ، نيازمندتر است. اى پيرمرد! خيرخواهى را بپذير و به توبه به همراه ننگ ، رضايت ده، پيش از آن كه ننگ با آتشْ همراه شود».


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
168

۸ / ۹

مُناقَشاتُ الإِمامِ وطَلحَةَ

۲۲۱۲.مروج الذهب :ثُمَّ نادى عَلِيٌّ رضى الله عنه طَلحَةَ حينَ رَجَعَ الزُّبَيرُ : يا أبا مُحَمَّدٍ ، مَا الَّذي أخرَجَكَ ؟
قالَ : الطَّلَبُ بِدَمِ عُثمانَ .
قالَ عَلِيٌّ : قَتَلَ اللّهُ أولانا بِدَمِ عُثمانَ ، أما سَمِعتَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «اللّهُمَّ ! والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ» ؟ وأنتَ أوَّلُ مَن بايَعَني ثُمَّ نَكَثتَ ، وقَد قالَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ : «فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ» . ۱۲

۲۲۱۳.الإمامة والسياسةـ في ذِكرِ مادارَ بَينَ الإِمامِ عليه السلام وَطَلحَةَ مِنَ الكَلامِ ـ: قالَ طَلحَةُ : اِعتَزِل هذَا الأَمرَ ، ونَجعَلُهُ شورى بَينَ المُسلِمينَ ، فَإِن رَضوا بِكَ دَخَلتُ فيما دَخَلَ فيهِ النّاسُ ، وإن رَضوا غَيرَكَ كُنتَ رَجُلاً مِنَ المُسلِمينَ .
قالَ عَلِيٌّ : أوَلَم تُبايِعني يا أبا مُحَمَّدٍ طائِعا غَيرَ مُكرَهٍ ؟ فَما كُنتُ لِأَترُكَ بَيعَتي .
قالَ طَلحَةُ : بايَعتُكَ وَالسَّيفُ في عُنُقي .
قالَ: أ لَم تَعلَم أنّي ما أكرَهتُ أحَدا عَلَى البَيعَةِ؟ ولَو كُنتُ مُكرِها أحَدا لَأَكرَهتُ سَعدا ، وَابنَ عُمَرَ ، ومُحَمَّدَ بنَ مَسلَمَةَ ؛ أبَوُا البَيعَةَ وَاعتَزَلوا ، فَتَرَكتُهُم .
قالَ طَلحَةُ : كُنّا فِي الشّورى سِتَّةٌ ، فَماتَ اثنانِ وقَد كَرِهناكَ ، ونَحنُ ثَلاثَةٌ .
قالَ عَلِيٌّ : إنَّما كانَ لَكُما ألّا تَرضَيا قَبلَ الرِّضى وقَبلَ البَيعَةِ ، وأمَّا الآنَ فَلَيس لَكُما غَيرُ ما رَضيتُما بِهِ ، إلّا أن تَخرُجا مِمّا بويِعتُ عَلَيهِ بِحَدَثٍ ، فَإِن كُنتُ أحدَثتُ حَدَثا فَسَمّوهُ لي ! وأخرَجتُم اُمَّكُم عائِشَةَ ، وتَرَكتُم نِساءَكُم ، فَهذا أعظَمُ الحَدَثِ مِنكُم ، أرِضىً هذا لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن تَهتِكوا سِترا ضَرَبَهُ عَلَيها ، وتُخرِجوها مِنهُ ؟ !
فَقالَ طَلحَةُ : إنَّما جاءَت لِلإِصلاحِ .
قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : هِيَ ـ لَعَمرُ اللّهِ ـ إلى مَن يُصلِحُ لَها أمرَها أحوَجُ . أيُّهَا الشَّيخُ! اِقبَلِ النُّصحَ وَارضَ بِالتَّوبَةِ مَعَ العارِ ، قَبلَ أن يَكونَ العارُ وَالنّارُ . ۳

1.الفتح : ۱۰ .

2.مروج الذهب : ج ۲ ص ۳۷۳ وراجع المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۴۱۹ ح ۵۵۹۴ والمناقب للخوارزمي : ص ۱۸۲ ح ۲۲۱ .

3.الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۹۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34570
صفحه از 611
پرینت  ارسال به