573
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۲۴۴۹.وقعة صِفّينـ به نقل از صعصعة بن صُوحان ـ: اشتر در آن كارزار ، هفت تن را كُشت ... نخستين كسى از شاميان كه در آن نبرد ، به دست اشتر كشته شد ، مردى بود به نام صالح بن فيروز كه به دلاورى زبانزد بود ... پس اشتر به نبردِ او آمد ... و با نيزه بر وى يورش برد و هلاكش ساخت و پشتش را دريد و آن گاه به جاى خويش بازگشت .
سپس جنگاورى ديگر از شه سواران شامى به نام مالك بن ادهم سلمانى به ميدانِ اشتر آمد ... پس بر او يورش آورد و چون به وى نزديك شد ، اشتر بر روى اسب ، خود را كنار كشيد و درپيچيد .
سرنيزه[ ى آن مرد شامى] به جنبش درآمد ، امّا خطا رفت و به اشتر نخورد . آن گاه ، اشتر بر اسب خويش راست نشست و با نيزه بر وى هجوم آورد ... و هلاكش كرد . سپس شه سوارى ديگر به نام رياح بن عتيك پيش آمد ... اشتر روى به جانب او نهاد ... و بر وى هجوم برد و به قتلش رسانيد .
آن گاه،ديگر تكْ سوارى با نام ابراهيم بن وضّاح به نبردِ اشتر آمد ... اشتر به ميدانِ وى رفت ... و او را كشت .
از آن پس ، شه سوارى ديگر به نام زامل بن عتيك حِزامى ـ كه از پرچمداران بود ـ ، پيش آمد و به اشتر يورش آورد ... و نيزه اش را بر جايى از زره او فرو بُرد و از اسبش فرو افكند ، ولى نتوانست او را بكشد . سپس اشتر ، پياده به او حمله بُرد و اسبش را به شمشير پِى كرد ... و در حالى كه هر دو پياده بودند ، وى را با شمشير بزد .
سپس سوارى به نام اَجْلَح ، از نام آوران و شه سواران عرب ، سوار بر اسبى به اسم «لاحق» ، به سوى اشتر يورش آورد . هنگامى كه اشتر به سويش رفت ، اجلح را هماورد شدن با وى ناخوش آمد ، امّا شرم ورزيد كه بازگردد . پس به سوى اشتر رفت ... و اشتر به او هجوم برد ... و او را بزد .
آن گاه ، محمّد بن روضه ـ كه به عراقيان سخت ضربه زده بود ـ ، به ميدانِ اشتر آمد . اشتر بر او حمله برد ... سپس او را بزد و بكشت .
از آن پس ، اشتر شمشيرزنان به سوى انبوه لشكر شام حمله بُرد تا شاميان را از آب به عقب راند .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
572

۲۴۴۹.وقعة صفّين عن صعصعة بن صوحان :قَتَلَ الأَشتَرُ في تِلكَ المَعرَكَةِ سَبعَةً ... فَأَوَّلُ قَتيلٍ قَتَلَ الأَشتَرُ ذلِكَ اليَومَ بِيَدِهِ مِن أهلِ الشّامِ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ : صالِحُ بنُ فَيروزَ ـ وكانَ مَشهورا بِشِدَّةِ البَأسِ ـ ... فَبَرَزَ إلَيهِ الأَشتَرُ ... ثُمَّ شَدَّ عَلَيهِ بِالرُّمحِ فَقَتَلَهُ ، وفَلَقَ ظَهرَهُ ، ثُمَّ رَجَعَ إلى مَكانِهِ .
ثُمَّ خَرَجَ إلَيهِ فارِسٌ آخَرُ يُقالُ لَهُ : مالِكُ بنُ أدهَمَ السَّلمانِيُّ ـ وكانَ مِن فُرسانِ أهلِالشّامِ ـ ... ثُمَّ شَدَّ عَلَى الأَشتَرِ ، فَلَمّا رهَِقَهُ التَوَى الأَشتَرُ عَلَى الفَرَسِ ، ومار السِّنانُ فَأَخطَأَهُ ، ثُمَّ استَوى عَلى فَرَسِهِ وشَدَّ عَلَيهِ بِالرُّمحِ ... فَقَتَلَهُ .
ثُمَّ خَرَجَ فارِسٌ آخَرُ يُقالُ لَهُ : رِياحُ بنُ عَتيكٍ ... فَخَرَجَ إلَيهِ الأَشتَرُ . . . فَشَدَّ عَلَيهِ فَقَتَلَهُ .
ثُمَّ خَرَجَ إلَيهِ فارِسٌ آخَرُ يُقالُ لَهُ : إبراهِيمُ بنُ الوَضّاحِ ... فَخَرَجَ إلَيهِ الأَشتَرُ ... فَقَتَلَهُ .
ثُمَّ خَرَجَ إلَيهِ فارِسٌ آخَرُ يُقالُ لَهُ : زامِلُ بنُ عَتيكٍ الحِزاميُّ ـ وكانَ مِن أصحابِ الأَلِويَةِ ـ فَشَدَّ عَلَيهِ ... فَطَعَنَ الأَشتَرُ في مَوضِعِ الجَوشَنِ فَصَرَعَهُ عَن فَرَسِهِ ولَم يُصِب مَقتَلاً ، وشَدَّ عَلَيهِ الأَشتَرُ راجِلاً فَكَسَفَ ۱ قَوائِمَ الفَرسِ بِالسَّيفِ . . . ثُمَّ ضَرَبَهُ بِالسَّيفِ وهُما رَجلانِ . ۲
ثُمَّ خَرَجَ إلَيهِ فارِسٌ يُقالُ لَهُ : الأَجلَحُ ـ وكانَ مِن أعلامِ العَربِ وفُرسانِها ، وكانَ عَلى فَرَسٍ يُقالُ لَهُ : لاحِقٌ ـ فَلَمَّا استَقبَلَهُ الأُشتَرُ كَرِهَ لِقاءَهُ وَاستَحيا أن يَرجِعَ ، فَخَرَجَ إلَيهِ . . . فَشَدَّ عَلَيهِ الأَشتَرُ . . . فَضَرَبَهُ .
ثُمَّ خَرَجَ إلَيهِ مُحَمَّدُ بنُ رَوضَةَ وهُوَ يَضرِبُ في أهلِ العِراقِ ضَربا مُنكَرا . . . فَشَدَّ عَلَيهِ الأَشتَرُ . . . ثُمَّ ضَرَبَهُ فَقَتَلَهُ ... .
ثُمَّ أقبَلَ الأَشتَرُ يَضرِبُ بِسَيفِهِ جُمهورَ النّاسِ حَتّى كَشَفَ أهلَ الشّامِ عَن الماءِ . ۳

1.كسفه : قطعه (القاموس المحيط : ج ۳ ص ۱۹۰ «كسف») .

2.الرَّجلان : الراجِل (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۲۶۹ «رجل») .

3.وقعة صفّين : ص ۱۷۴ ـ ۱۷۹ ؛ المناقب للخوارزمي : ص ۲۱۶ ـ ۲۱۸ عن أبي هاني بن معمر السدوسي وفيه «رياح ابن عبيدة الغسّاني» بدل «رياح بن عتيك» .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35040
صفحه از 611
پرینت  ارسال به