ر . ك : ص ۴۷۹ (اهداف معاويه از نبرد تبليغاتى و حكمت پاسخ هاى امام) .
۵ / ۵
سازش با روم
۲۴۱۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از حَرملة بن عمران ـ: شبى به معاويه خبر رسيد كه قيصر با سپاهى قصد او كرده و ناتل بن قيس جذامى بر فلسطين چيره شده ، بر بيت المال چنگ افكنده است و مصريانى كه وى به حبس افكنده بود ، گريخته اند و على بن ابى طالب با سپاهى قصد او كرده است . نيم شب بود كه معاويه ، اذان گوى خويش را خواست و گفت : همين لحظه اذان بده! سپس عمرو ابن عاص نزد وى درآمد و گفت : چرا[ قاصد ]پىِ من فرستادى؟
گفت : من [ قاصدى] پى تو نفرستادم .
گفت : در اين لحظه ، مؤذّن جز براى [ فرا خواندنِ ]من ، اذان سر نداده است . گفت : چهار كمان به سوى من نشانه گرفته شده است .
عمرو گفت : امّا آنان كه از زندانت گريخته اند ، هر چند از زندان تو بيرون شده اند ، در زندان خداى عز و جل جاى دارند و خوارجى هستند كه مقصد و جايگاهى ندارند . پس به هر كه يكى از آنان را ، زنده يا مرده ، نزد تو آوَرد ، ديه اش را [ پاداش] ده . [ اگر چنين كنى ،] به زودى آنان نزد تو آورده خواهند شد .
و در كار قيصر بينديش : با او پيمانى بنويس و اموال و جامه هايى از جامه هاى مصرى به وى ببخش ، كه با همين از تو خشنود خواهد شد .
و در كار ناتل بن قيس بينديش . به جانم سوگند كه او دردِ دين ندارد و تنها همان را مى خواهد كه به آن دست يافته است . پس نامه اى به وى بنويس و آن اموال را به وى وا گذار و بِدان ، تهنيتش گو . اگر بر او قدرت يافتى [ بسا بهتر] ؛ و اگر نيافتى ، از او اندوه به دل راه مده! پس تيزىِ شمشير و نيرومندى ات را براى كسى نگاه دار كه خونِ پسر عمويت (عثمان) در عهده اوست .