۲۴۱۰.سير أعلام النّبلاءـ به نقل از يزيد بن ابى حبيب و عبد الواحد بن ابى عون ـ: آن گاه كه معاويه حكومت را در دست گرفت ، پنداشت كه حكومت مادام العمر مصر ، افزون از ارزش عمرو است . عمرو نيز پنداشت كه كار حكومت ، سراسر به وجود او و تدبيرش فراهم آمده است ؛ [ همچنين ]گمان كرده بود كه معاويه شام را نيز به قلمرو حكومت او خواهد افزود ، امّا وى چنين نكرد .
بدين سان ، عمرو از او گله مند شد . پس به اختلاف و كين ورزى درافتادند . معاوية بن حَديج به آشتى دادنشان برآمد و ميانشان عهدى چنين نوشت : «حكومت مصر ، هفت سال از آنِ عمرو باشد» . سپس بر اين عهد ، گواهانى گرفت و عمرو در سال ۳۹ [ هجرى ]روانه مصر شد و نزديك سه سال در آن جا بزيست و آن گاه بمرد .
۲۴۱۱.امام على عليه السلامـ در ياد كرد از عمرو بن عاص ـ: همانا او با معاويه بيعت نكرد، مگر آن گاه كه وى شرط كرد در آينده پاداشى به او دهد و براى دست كشيدن از دين ، او را اندك عطايى بخشد .