۲ / ۲ ـ ۴
سخنان ابن عبّاس درباره ناهنجارى هاى عمرو بن عاص
۲۳۵۰.العقد الفريدـ به نقل از ابو مخنف ـ: عمرو بن عاص ، حج گزارد و به عبد اللّه بن عبّاس برخورد . بر جايگاه او و احترام مردم نسبت به وى و منزلت او در دل ها رشك بُرد و گفت: اى ابن عبّاس ! چرا وقتى مرا مى بينى، روى برمى گردانى ، چنان كه گويا ميان ديدگانت زخمى است ؟ و چرا هرگاه در حضور مردم هستى ، ترسو و بدگويى؟
ابن عبّاس گفت: زيرا تو از انسان هاى پست و فاسدى، و قريشيان ، بزرگوار و نيك اند و باطلى را كه درباره اش اطّلاعى ندارند ، بر زبان نمى رانند ، و حقّى راكه مى دانند ، كتمان نمى كنند. قريش ، برترينِ مردم در عقل و خِرَدند و بلندْ رايت ترين مردم اند .
تو وارد قريش شده اى؛ ولى از آنان نيستى . تو از ميان دو بستر به دنيا آمدى. نه مركَبت در بنى هاشم است و نه قافله ات در فرزندان عبد شمس ، و تو همان گناهكارِ فرومايه اى، گم راهِ گم راه كننده! معاويه تو را بر گُرده مردم ، سوار كرد و تو با تدبيرهاى او بزرگى مى كنى و با عطابخشى او آقايى مى كنى.