271
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۱۰ / ۱۵

نامه امام به كوفيان

۲۳۰۰.امام على عليه السلامـ در نامه اش به كوفيان ـ: «به نام خداوند بخشنده مهربان . از على اميرمؤمنان به مردم كوفه . سلام عليكم! همانا خداوندى را سپاس مى گويم كه جز او خدايى نيست . امّا بعد ؛ به راستى كه خداوند ، حاكم عادل است . «[خداوند ]سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى دهد ، مگر آن كه آنان ، آنچه را در خودشان است ، تغيير دهند و چون خدا براى قومى [ به خاطر اعمالشان ]اراده بدى كند ، هيچ چيز مانع آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود» .
همانا شما را از خودمان خبر مى دهم و نيز از كسانى كه به سوى آنان رفتيم ، يعنى جمعيّت بصريان و كسانى از قريش و ساير قبيله ها كه به همراه طلحه و زبير به بصره آمدند ، پس از آن كه آن دو عهد خود را شكستند.
هنگامى كه اخبار آنان و رفتارى كه با كارگزارم عثمان بن حُنَيف داشتند ، به من رسيد ، از مدينه حركت كردم تا وارد ذو قار شدم . آن گاه ، فرزندم حسن و عمّار و قيس را به سوى شما فرستادم تا شما را براى [ گرفتن] حقّ خدا و حقّ پيامبرش و حقّ ما، بسيج كنند . برادران شما به سرعتْ مرا پاسخ گفتند و بر من وارد شدند . با آنان و با پيشى گيرندگانشان به سوى طاعت خدا ، حركت كردم تا در پشت بصره اُتراق نمودم.
با فراخواندنِ آنان ، راه عذرشان را بستم و دليلْ اقامه كردم و از لغزش هاى مرتدّان قريش و ديگران درگذشتم و از آنان خواستم به خاطر بيعت شكنى و شكستن عهد خداوند با من، توبه كنند ؛ ولى آنان سر باز زدند و جز به پيكار با من و همراهان من و فرو رفتن در گم راهى ، رضايت ندادند. پس به جهاد با آنان برخاستم.
پس ، از آنان جمعى كشته شدند و جمعى به شهرشان گريختند . آن گاه ، آنان چيزى را از من درخواست كردند كه من ، آنان را به همان فرا مى خواندم ؛ يعنى كنار نهادن جنگ. من هم پذيرفتم و شمشير از [ تعقيب] آنان برگرفتم و در نيام كردم و راه گذشت را در ميان آنان در پيش گرفتم ، و حق و سنّت را در ميانشان به اجرا گذاردم و عبد اللّه بن عباس را به [ حكومت] بصره گماردم و اينك ـ اگر خدا بخواهد ـ به سوى كوفه روانم.
زَحْر بن قيس جُعفى را به سوى شما فرستادم تا از او درباره ما و جمليان سؤال كنيد و او آگاهتان سازد كه چگونه حقّ ما را نپذيرفتند و خداوند [با شكست آنها در جنگ] ، آنان را ـ كه اكراه داشتند ـ به پذيرش حقّ ما بازگردانْد . والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته!».
اين نامه را عبيد اللّه بن ابى رافع در جمادى اوّل از سال سى و ششم هجرى نوشت.


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
270

۱۰ / ۱۵

كِتابُ الإِمامِ إلى أهلِ الكوفَةِ

۲۳۰۰.الإمام عليّ عليه السلام ـ في كِتابِهِ إلى أهلِ الكوفَةِ ـ:بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، مِن عَلِيٍّ أميرِ المُؤمِنينَ إلى أهلِ الكوفَةِ : سَلامٌ عَلَيكُم ، فَإِنّي أحمَدُ اللّهَ إلَيكُمُ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، أمّا بَعدُ ؛ فَإِنَّ اللّهَ حَكَمٌ عَدلٌ «لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ» . ۱
وإنّي اُخبِرُكُم عَنّا ، وعَمَّن سِرنا إلَيهِ مِن جُموعِ أهلِ البَصرَةِ ، ومَن سارَ إلَيهِ مِن قُرَيشٍ وغَيرِهِم مَعَ طَلحَةَ وَالزُّبَيرِ بَعدَ نَكِثِهما صَفقَةَ أيمانِهِما .
فَنَهَضتُ مِنَ المَدينَةِ حينَ انتَهى إلَيَّ خَبَرُهُم ، وما صَنَعوهُ بِعامِلي عُثمانَ بنِ حُنيَفٍ حَتّى قَدِمتُ ذا قارٍ ، فَبَعَثتُ إلَيكُمُ ابنِيَ الحَسَنَ وعَمّارا وقَيسا فَاستَنفَروكُم لِحَقِّ اللّهِ وحَقِّ رَسولِهِ وحَقِّنا ، فَأَجابَني إخوانُكُم سِراعا حَتّى قَدِموا عَلَيَّ .
فَسِرتُ بِهِم وبِالمُسارِعينَ مِنهُم إلى طاعَةِ اللّهِ حَتّى نَزَلتُ ظَهرَ البَصرَةِ ، فَأَعذَرتُ بِالدُّعاءِ ، وأقَمتُ الحُجَّةَ ، وأقَلتُ العَثرَةَ وَالزَّلَّةَ مِن أهلِ الرَّدَّةِ مِن قُرَيشٍ وغَيرِهِم ، وَاستَتَبتُهُم عَن نَكثِهِم بَيعَتي ، وعَهدِ اللّهِ لي عَلَيهِم ، فَأَبَوا إلّا قِتالي ، وقِتالَ مَن مَعي ، وَالتَّمادِيَ فِي الغَيِّ ، فَناهَضتُهُم بِالجِهادِ .
فَقُتِلَ مَن قُتِلَ مِنهُم ، ووَلّى مَن وَلّى إلى مِصرِهِم ، فَسَأَلوني ما دَعَوتُهُم إلَيهِ مِن كَفِّ القِتالِ ، فَقَبِلتُ مِنهُم ، وغَمَدتُ السُّيوفَ عَنهُم ، وأخَذتُ بِالعَفوِ فيهِم ، وأجرَيتُ الحَقَّ وَالسُّنَّةَ بَينَهُم ، وَاستَعمَلتُ عَبدَ اللّهِ بنَ العَبّاسِ عَلَى البَصرَةِ ، وأنَا سائِرٌ إلَى الكوفَةِ إن شاءَ اللّهُ تَعالى .
وقَد بَعَثتُ إلَيكُم زَحرَ بنَ قَيسٍ الجُعفِيَّ لِتَسأَلوهُ فَيُخبِرَكُم عَنّا وعَنهُم ، ورَدِّهِمُ الحَقَّ عَلَينا ، ورَدِّ اللّهِ لَهُم ۲ وهُم كارِهونَ . وَالسَّلامُ عَلَيكُم ورَحمَةُ اللّهِ وبَركاتُهُ . وكَتَبَ عُبَيدُ اللّهِ بنُ أبي رافِعٍ في جُمادَى الاُولى مِن سَنَةِ سِتٍّ وثَلاثينَ مِنَ الهِجرَةِ . ۳

1.الرعد : ۱۱ .

2.في المصدر: «وردّهم اللّه »، والتصويب من الإرشاد.

3.الجمل : ص ۳۹۸ ، الإرشاد : ج ۱ ص ۲۵۸ ، الشافي : ج ۴ ص ۳۲۹ ، معادن الحكمة : ج ۱ ص ۴۴۷ ح ۸۵ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۳۱ ح ۱۸۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34957
صفحه از 611
پرینت  ارسال به