۲۲۹۸.معجم البلدان:در گزارشى آمده است كه كه چون على عليه السلام از جنگ جملْ فراغت يافت ، وارد بصره شد و به مسجد جامع در آمد. سپس بر منبر رفت و خداوند را سپاس و ثنا گفت و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد . آن گاه فرمود:
«امّا بعد ؛ به راستى كه خداوند ، داراى رحمت گسترده است. گمان شما چيست ، اى بصريان؟ اى اهل شوره زار و اى اهل شهر غرق شده، كه سه بار با مردمش در آب فرو رفته است و بار چهارم آن نيز با خداست!اى لشكريان زن!».
آن گاه ، حوادث پيشين آن را بر شمرد و فرمود: «به خانه هاى خود بازگرديد و از خداوند و پيشواى خويش ، اطاعت كنيد».
على عليه السلام از بصره بيرون رفت تا به سرزمين «مربد» رسيد . نگاهى به آن انداخت و فرمود: «سپاسْ خداوندى را كه مرا از بدْ خاك ترينِ سرزمين ها و زود آوارشونده ترينِ آنها بيرون بُرد».
۱۰ / ۱۴
جانشين گذاردن ابن عبّاس در بصره
۲۲۹۹.الجملـ به نقل از واقِدى ، از رجال خودش ـ: چون اميرمؤمنان تصميم گرفت از بصره بيرون رود ، عبد اللّه بن عبّاس را بر آن [ شهر] گمارد و به او سفارش كرد. از جمله سفارش هايش اين بود كه فرمود:
«اى ابن عبّاس ! بر تو باد پرواى الهى و [برقرارىِ ]عدالت در ميان كسانى كه بر آنان گمارده شده اى و اين كه براى مردم ، چهره بگشايى و مجلست را عمومى سازى و مردم را با بردبارى خود ، پذيرا باشى. بپرهيز از خشم كه آن ، انگيزه اى شيطانى است ، و بپرهيز از هوا و هوس كه از راه خداوند ، بازت مى دارد!
بدان كه آنچه تو را به خداوندْ نزديك مى سازد ، همان ، دوركننده تو از آتش است، و آنچه تو را از خداوندْ دور مى سازد ، همان ، نزديك كننده تو به آتش است . خدا را بسيار ياد كن و از غافلان مباش.
و ابومِخْنَفْ لوط بن يحيى گزارش كرده است كه: چون اميرمؤمنان ، عبد اللّه بن عبّاس را به بصره گمارْد ، براى مردمْ سخنرانى كرد، خداوند را سپاس و ثنا گفت و بر پيامبرش درود فرستاد . سپس فرمود:
«اى مردم! عبد اللّه بن عبّاس را بر شما گماردم . از او بشنويد و دستورهايش را ـ تا وقتى از خداوند و پيامبرش اطاعت مى كند ـ اطاعت كنيد و اگر بدعتى گذاشت يا از حق كناره گرفت ، به من خبر دهيد تا او را از حكومت بر شما عزل كنم . به راستى كه اميدوارم او را پاكْ دامن ، پارسا و خودنگهدار بيابم. من او را بدين كار نگماردم،جز آن كه مى دانم اين خصلت ها در وى وجود دارد. خداوند بر من و شما ببخشد!».
عبد اللّه در بصره ماند ، تا زمانى كه اميرمؤمنان به سوى شام ، حركت كرد . در آن هنگام، زياد بن ابيه را به جاى خود بر بصره گمارد و ابو الأسود دُئلى را نيز معاون او نهاد و خود به اميرمؤمنان پيوست و با او به سوى صِفّينْ حركت نمود.