۲۱۳۶.الجمل:آن گاه [ على عليه السلام ] با هفتصد نفر از مهاجران و انصار، بيرون رفت و تمّام بن عبّاس را به جاى خويش در مدينه گمارد و قُثم بن عبّاس را به مكّه فرستاد. وقتى در جستجوى جمليان، تصميم به حركت گرفت ، بر شترى سرخ موىْ سوار شد و اسبى نيرومند در پى داشت و حركت كرد و چنين زمزمه مى كرد :
مانند پرستوها كوچ كنيد و شتاب كنيد
تا به مرد تَيمى و زبير برسيم.
زيرا شرارت به پا كردند و از نيكى گذشتند
بار پروردگارا ! فرداى قيامت، آنان را در آتش وارد ساز.
امام على عليه السلام با شتابْ حركت كرد تا به ربذه رسيد. چون بدان جا رسيد، دريافت كه آنان گذر كرده اند. اندكى در ربذه ماند و سپس به سمت بصره به راه افتاد و مهاجران و انصار در چپ و راست وى بودند و با كسان ديگرى ـ كه خبر حركت او و يارانش را شنيده [ و همراهش شده ]بودند ـ ، او را در ميان گرفته بودند. [ على عليه السلام ]به دنبال آنان بود تا به ذو قار ۱ رسيد و در آن جا بار افكند.
۴ / ۴
نامه امام به كوفيان به هنگام حركت از مدينه
۲۱۳۷.امام على عليه السلامـ از نامه اش به كوفيان به هنگام حركت از مدينه به سوى بصره ـ: از بنده خدا على اميرمؤمنان به كوفيان ، پيشانى انصار و بزرگان عرب. پس از حمد و سپاس خداوند؛ به شما از ماجراى عثمان به گونه اى خبرمى دهم كه شنيدنش مانند ديدنش باشد. مردم بر او خُرده مى گرفتند و من يكى از مهاجران بودم كه همواره، خشنودى او را مى خواستم و كمتر او را سرزنش مى كردم، ۲ و طلحه و زبير، آسان ترين كارشان آن بود كه بر او بتازند و ملايم ترين صدايشان، درشتى كردن با او بود. عايشه، ناگهان نسبت به عثمان ، خشم گرفت. گروهى فرصت يافتند و او را كشتند.
مردمان ، بدون اكراه و جبر، بلكه با رغبت و اختيار با من بيعت كردند. بدانيد كه [ مدينه ]سراى هجرت، مردمانش را بلند كرده و بيرون رانده است و مردم از آن كوچيده اند. مدينه، مانند ديگ ، جوشيد و آشوب پا گرفت. به سوى پيشواى خود بشتابيد و به سمت جنگ با دشمنانْ شتاب كنيد، به خواست خداوند عز و جل . ۳
1.ذو قار (ذى قار) ، جايى ميان كوفه و واسط (البتّه به كوفه نزديك تر) است و در آن ، جنگ مشهور ميان ايرانيان و اعراب ، واقع شده است (تقويم البلدان: ص ۲۹۲) .
2.برخى مترجمان نهج البلاغة ، اين قسمت را چنين ترجمه كرده اند : «تنها كسى بودم كه در وا داشتن او به جلب رضايت مردم، مى كوشيدم و كمتر به انتقادش زبان مى گشودم» (خورشيد بى غروب نهج البلاغه ، ص ۲۹) . (م)
3.در شرح نهج البلاغة (ج ۱۴ ص ۸۵) آمده است : محمّد بن اسحاق از عمويش عبد الرحمان بن يسار قُرَشى نقل مى كند كه گفت: چون على عليه السلام در رَبَذه فرود آمد و عازم بصره بود ، محمّد بن جعفر بن ابى طالب و محمّد بن ابى بكر صدّيق را به سوى كوفه فرستاد و نامه اى برايشان نوشت و در آخر اضافه كرد : «من براى شما برادر ، و براى دين، ياورم. [ خداوند فرموده است :] «سبك بار و گران بار، بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد . اگر بدانيد ، اين براى شما بهتر است» (توبه : آيه ۴۱) .