21
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۲۱۳۶.الجمل:آن گاه [ على عليه السلام ] با هفتصد نفر از مهاجران و انصار، بيرون رفت و تمّام بن عبّاس را به جاى خويش در مدينه گمارد و قُثم بن عبّاس را به مكّه فرستاد. وقتى در جستجوى جمليان، تصميم به حركت گرفت ، بر شترى سرخ موىْ سوار شد و اسبى نيرومند در پى داشت و حركت كرد و چنين زمزمه مى كرد :



مانند پرستوها كوچ كنيد و شتاب كنيد
تا به مرد تَيمى و زبير برسيم.

زيرا شرارت به پا كردند و از نيكى گذشتند
بار پروردگارا ! فرداى قيامت، آنان را در آتش وارد ساز.

امام على عليه السلام با شتابْ حركت كرد تا به ربذه رسيد. چون بدان جا رسيد، دريافت كه آنان گذر كرده اند. اندكى در ربذه ماند و سپس به سمت بصره به راه افتاد و مهاجران و انصار در چپ و راست وى بودند و با كسان ديگرى ـ كه خبر حركت او و يارانش را شنيده [ و همراهش شده ]بودند ـ ، او را در ميان گرفته بودند. [ على عليه السلام ]به دنبال آنان بود تا به ذو قار ۱ رسيد و در آن جا بار افكند.

۴ / ۴

نامه امام به كوفيان به هنگام حركت از مدينه

۲۱۳۷.امام على عليه السلامـ از نامه اش به كوفيان به هنگام حركت از مدينه به سوى بصره ـ: از بنده خدا على اميرمؤمنان به كوفيان ، پيشانى انصار و بزرگان عرب. پس از حمد و سپاس خداوند؛ به شما از ماجراى عثمان به گونه اى خبرمى دهم كه شنيدنش مانند ديدنش باشد. مردم بر او خُرده مى گرفتند و من يكى از مهاجران بودم كه همواره، خشنودى او را مى خواستم و كمتر او را سرزنش مى كردم، ۲ و طلحه و زبير، آسان ترين كارشان آن بود كه بر او بتازند و ملايم ترين صدايشان، درشتى كردن با او بود. عايشه، ناگهان نسبت به عثمان ، خشم گرفت. گروهى فرصت يافتند و او را كشتند.
مردمان ، بدون اكراه و جبر، بلكه با رغبت و اختيار با من بيعت كردند. بدانيد كه [ مدينه ]سراى هجرت، مردمانش را بلند كرده و بيرون رانده است و مردم از آن كوچيده اند. مدينه، مانند ديگ ، جوشيد و آشوب پا گرفت. به سوى پيشواى خود بشتابيد و به سمت جنگ با دشمنانْ شتاب كنيد، به خواست خداوند عز و جل . ۳

1.ذو قار (ذى قار) ، جايى ميان كوفه و واسط (البتّه به كوفه نزديك تر) است و در آن ، جنگ مشهور ميان ايرانيان و اعراب ، واقع شده است (تقويم البلدان: ص ۲۹۲) .

2.برخى مترجمان نهج البلاغة ، اين قسمت را چنين ترجمه كرده اند : «تنها كسى بودم كه در وا داشتن او به جلب رضايت مردم، مى كوشيدم و كمتر به انتقادش زبان مى گشودم» (خورشيد بى غروب نهج البلاغه ، ص ۲۹) . (م)

3.در شرح نهج البلاغة (ج ۱۴ ص ۸۵) آمده است : محمّد بن اسحاق از عمويش عبد الرحمان بن يسار قُرَشى نقل مى كند كه گفت: چون على عليه السلام در رَبَذه فرود آمد و عازم بصره بود ، محمّد بن جعفر بن ابى طالب و محمّد بن ابى بكر صدّيق را به سوى كوفه فرستاد و نامه اى برايشان نوشت و در آخر اضافه كرد : «من براى شما برادر ، و براى دين، ياورم. [ خداوند فرموده است :] «سبك بار و گران بار، بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد . اگر بدانيد ، اين براى شما بهتر است» (توبه : آيه ۴۱) .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
20

۲۱۳۶.الجمل :ثُمَّ خَرَجَ في سَبعِمِئَةِ رَجُلٍ مِنَ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ ، وَاستَخلَفَ عَلَى المَدينَةِ تَمّامَ بنَ العَبّاسِ ، وبَعَثَ قُثَمَ بنَ العَبّاسِ إلى مَكَّةَ ، ولَمّا رَأى أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام التَّوَجُّهَ إلَى المَسيرِ طالِبا لِلقَومِ رَكِبَ جَمَلاً أحمَرَ وقادَ كُمَيتا ۱ وسارَ وهُوَ يَقولُ :



سيروا أبابيلَ وحُثُّوا السَّيرا
كَي نَلحَقَ التَّيمِيَّ وَالزُّبَيرا

إذ جَلَبَا الشَّرَّ وعافَا الخَيرا
يا رَبِّ أدخِلهُم غَدا سُعَيرا

وسارَ مُجِدّا فِي السَّيرِ حَتّى بَلَغَ الرَّبَذَةَ ، فَوَجَدَ القَومَ قَد فاتوا ، فَنَزَلَ بِها قَليلاً ثُمَّ تَوَجَّهَ نَحوَ البَصرَةِ ، وَالمُهاجِرونَ وَالأَنصارُ عَن يَمينِهِ وشِمالِهِ ، مُحدِقونَ بِهِ مَعَ مَن سَمِعَ بِمَسيرِهِم ، فَاتَّبَعَهُم حَتّى نَزَلَ بِذي قارٍ فَأَقامَ بِها . ۲

۴ / ۴

كِتابُ الإِمامِ إلى أهلِ الكوفَةِ عِندَ المَسيرِ مِنَ المَدينَةِ

۲۱۳۷.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى أهلِ الكوفَةِ عِندَ مَسيرِهِ مِن المَدينَةِ إلَى البَصرَةِ ـ: مِن عَبدِ اللّهِ عَليٍّ أميرِ المُؤمِنينَ إلى أهلِ الكوفَةِ ؛ جَبهَةِ الأَنصارِ ، وسَنامِ العَرَبِ .
أمّا بَعدُ ؛ فَإِنّي اُخبِرُكُم عَن أمرِ عُثمانَ حَتّى يَكونَ سَمعُهُ كَعِيانِهِ : إنَّ النّاسَ طَعَنوا عَلَيهِ ، فَكُنتُ رَجُلاً مِنَ المُهاجِرينَ اُكثِرُ استِعتابَهُ ، واُقِلُّ عِتابَهُ ، وكانَ طَلحَةُ وَالزُّبَيرُ أهوَنُ سَيرِهِما فيهِ الوَجيفُ ، ۳ وأرفَقُ حِدائِهِمَا العَنيفُ ، وكانَ مِن عائِشَةَ فيهِ فَلتَةُ غَضَبٍ ، فَاُتيحَ لَهُ قَومٌ فَقَتَلوهُ ، وبايَعَنِي النّاسُ غَيرَ مُستَكرَهينَ ولا مُجبَرينَ ، بَل طائِعينَ مُخَيَّرينَ .
وَاعلَموا أنَّ دارَ الهِجرَةِ قَد قَلَعَت بِأَهلِها وقَلَعوا بِها ، وجاشَت جَيشَ المِرجَلِ ، ۴ وقامَتِ الفِتنَةُ عَلَى القُطبِ ، فَأَسرِعوا إلى أميرِكُم ، وبادِروا جِهادَ عَدُوِّكُم ، إن شاءَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ . ۵

1.الكُمَيت : أقوى الخيل (لسان العرب : ج ۲ ص ۸۱ «كمى») .

2.الجمل : ص ۲۴۰ .

3.الوجيف : هو ضَرْبٌ من السير سريعٌ (النهاية : ج ۵ ص ۱۵۷ «وجف») .

4.المِرْجَل : قِدرٌ من نحاس ، وقيل : يطلق على كلّ قدر يُطبخ فيها (المصباح المنير : ص ۲۲۱ «رجل») .

5.نهج البلاغة : الكتاب ۱ ، الأمالي للطوسي : ص ۷۱۸ ح ۱۵۱۸ عن عبد الرحمن بن أبي عمرة الأنصاري وليس فيه من «ولا مجبرين ...» ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۱۵۱ كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۳۲ ص۸۴ ح۵۶؛ شرح نهج البلاغة: ج۱۴ ص۸ وفيه «روى محمّدبن إسحاق عن عمّه عبدالرحمن بن يسار القرشي قال : لمّا نزل عليّ عليه السلام الربذة متوجّها إلى البصرة بعث إلى الكوفة محمّد بن جعفر بن أبي طالب ، ومحمّد بن أبي بكر الصدّيق ، وكتب إليهم هذا الكتاب ، وزاد في آخره : فحسبي بكم إخوانا وللدين أنصارا ، ف «انفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَـهِدُواْ بِأَمْوَ لِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» التوبة : ۴۱» .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34781
صفحه از 611
پرینت  ارسال به