149
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۸ / ۴

سخنرانى امام، هنگامى كه فرستادگانش باز آمدند

۲۲۰۳.الأمالى ، طوسىـ به نقل از اسماعيل بن رجاء زبيدى ـ: چون فرستادگان اميرمؤمنان از نزد طلحه، زبير و عايشه ـ كه نداى جنگ را سرداده بودند ـ ، بازگشتند، به پا خاست، خدا را سپاس و ثنا گفت و بر محمّد و خاندانش درود فرستاد و سپس فرمود :
«اى مردم! من منتظر بودم تا اين گروه ، حرمت نگه دارند يا بازگردند . آنان را به جهت پيمان شكنى سرزنش كردم و طغيانگرى شان را به آنان گوشزد كردم ؛ ولى پاسخى ندادند. بدانيد كه از من خواسته اند براى زد و خورد ، آماده شوم و بر نبرد، شكيبايى كنم و گفته اند كه تو به خودت درباره [ پيروزى بر] فرزندان قهرمان ما اميد بيهوده مى دهى. مادرانى كه فرزندى برايشان نمانده ، بر آنان بگِريند! تا بوده ام ، از جنگ نترسيده ام و از ضربت تيغ نهراسيده ام . من به وعده يارى، نيرومندى و پيروزى پروردگارم دل بسته ام و به پروردگار خود يقين دارم و در كار خود ، هيچ شبهه اى ندارم.
اى مردم! به راستى كه مرگ از [ آن كه در ميدان جنگ] ايستاده ، در نمى گذرد و فرار كننده، آن را ناتوان نمى سازد. از مرگ ، چاره اى نيست. آن كه نميرد ، كشته مى شود ، و برترين مرگ ، كشته شدن [ در راه خدا] است. سوگند به آن كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشير بر من ، آسان تر است از مردن در بستر.
شگفتا از طلحه! خودش [ مردم را] بر پسر عفّان (عثمان) تحريك كرد و وقتى او كشته شد، از روى ميل ، دست بيعت به سوى من دراز كرد و سپس ، بيعت مرا شكست و با اين كه [ خود ]ستمگر است، نوحه سرايى بر پسر عفّان را آغاز كرده است و آمده و از من، خون عثمان را مى طلبد.
به خدا سوگند ، آنچه درباره عثمانْ واقع شد ، از اين سه حالْ بيرون نيست : يا اين كه عثمانْ ستمگر بود، آن گونه كه طلحه به هنگام محاصره و يورش بر او ادّعا كرد . پس مى بايد قاتلان عثمان را يارى مى كرد و يارى كنندگانش را دور مى ساخت ؛ و اگر عثمان در آن حالْ مظلوم بود، سزاوار بود كه طلحه همراه وى باشد ؛ و [ سومْ اين كه ]اگر طلحه در ستمگرى يا مظلوميت عثمانْ ترديد داشت ، سزاوار بود كه از او كناره گيرد و در خانه خود بنشيند و از مردم ، كناره جويد.
طلحه هيچ يك از اين سه كار را انجام نداد . همو بارها با من دست بيعت داد و پس از چندى بيعت را شكست. بار خدايا! او را بگير و مهلتش مده .
آگاه باشيد كه زبير ، پيوند خويشاوندى مرا بُريد و بيعتم را شكست و در برابر من ، جنگ به راه انداخت . او خود مى داند كه بر من ستم كرده است. بار خدايا! آن گونه كه خود صلاح مى دانى ، مرا از [ شرّ] او حفظ فرما».


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
148

۸ / ۴

خُطبَةُ الإِمامِ لَمّا رَجَعَت رُسُلُهُ

۲۲۰۳.الأمالي للطوسي عن إسماعيل بن رجاء الزبيدي :لَمّا رَجَعَت رُسُلُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام مِن عِندِ طَلحَةَ وَالزُّبَيرِ وعائِشَةَ ، يُؤذِنونَهُ بِالحَربِ ، قامَ فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، وصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، ثُمَّ قالَ :
يا أيُّهَا النّاسُ ! إنّي قَد راقَبتُ هؤُلاءِ القَومَ كَيما يَرعَووا أو يَرجِعوا ، وقَد وَبَّختُهُم بِنَكثِهِم وعَرَّفتُهُم بَغيَهُم ، فَلَيسوا يَستَجيبونَ ، ألا وقَد بَعَثوا إلَيَّ أن أبرُزَ لِلطِّعانِ ، وأصبِرَ لِلجِلادِ ، فَإِنَّما مَنَّتكَ نَفسُكَ مِن أبنائِنَا الأَباطيلَ ، ۱ هَبِلَتهُمُ الهَبولُ ، ۲ قَد كُنتُ وما اُهَدَّدُ بِالحَربِ ولا اُرَهَّبُ بِالضَّربِ ، وأنَا عَلى ما وَعَدَني رَبّي مِنَ النَّصرِ وَالتَّأييدِ وَالظَّفَرِ ، وإنّي لَعَلى يَقينٍ مِن رَبّي ، وفي غَيرِ شُبهَةٍ مِن أمري .
أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ المَوتَ لا يَفوتُهُ المُقيمُ ، ولا يُعجِزُهُ الهارِبُ ، لَيسَ عَنِ المَوتِ مَحيصٌ ، مَن لَم يَمُت يُقتَل ، إنَّ أفضَلَ المَوتِ القَتلُ ، وَالَّذي نَفسُ ابنِ أبي طالِبٍ بِيَدِهِ لِأَلفُ ضَربَةٍ بِالسَّيفِ أهوَنُ عَلَيَّ مِن مَوتٍ عَلى فِراشٍ !
يا عَجَباً لِطَلحَةَ ! ألَّبَ عَلَى ابنِ عَفّانَ حَتّى إذا قُتِلَ أعطاني صَفَقَةَ يَمينِهِ طائِعاً ، ثُمَّ نَكَثَ بَيعَتي ، وطَفِقَ يَنعَى ابنَ عَفّانَ ظالِماً ، وجاءَ يَطلُبُني ـ يَزعُمُ ـ بِدَمِهِ ، وَاللّهِ ، ما صَنَعَ في أمرِ عُثمانَ واحِدَةً مِن ثَلاثٍ : لَئِن كانَ ابنُ عَفّانَ ظالِماً ـ كَما كانَ يَزعُمُ ـ حينَ حَصَرَهُ وألَّبَ عَلَيهِ ، إنَّهُ لَيَنبَغي أن يُؤازِرَ قاتِليهِ وأن يُنابِذَ ناصِريهِ ! وإن كانَ في تِلكَ الحالِ مَظلوماً ، إنَّهُ لَيَنبَغي أن يَكونَ مَعَهُ ! وإن كانَ في شَكٍّ مِنَ الخَصلَتَينِ ، لَقَد كانَ يَنبَغي أن يَعَتزِلَهُ ويَلزَمَ بَيتَهُ ويَدَعَ النّاسَ جانِباً ! فَما فَعَلَ مِن هذِهِ الخِصالِ واحِدَةً ، وها هُوَ ذا قَد أعطاني صَفَقَةَ يَمينِهِ غَيرَ مَرَّةٍ ثُمَّ نَكَثَ بَيعَتَهُ ! اللّهُمَّ فَخُذهُ ولا تُمهِلهُ .
ألا وإنَّ الزُّبَيرَ قَطَعَ رَحِمي وقَرابَتي ، ونَكَثَ بَيعَتي ، ونَصَبَ لِيَ الحَربَ وهُوَ يَعلَمُ أنَّهُ ظالِمٌ لي ! اللّهُمَّ فَاكفِنيهِ بِما شِئتَ . ۳

1.هكذا في المصدر، وفي بحار الأنوار: «من أنباء الأباطيل».

2.هَبِلَتْهم الهَبُول : أي ثَكِلَتْهم الثَّكُول ؛ وهي من النساء التي لا يَبْقى لها وَلَدٌ (النهاية : ج ۵ ص ۲۴۰ «هبل») .

3.الأمالي للطوسي : ص ۱۶۹ ح ۲۸۴ وراجع نهج البلاغة : الخطبة ۱۷۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34698
صفحه از 611
پرینت  ارسال به