۲۱۹۳.امام على عليه السلامـ از نامه اش به طلحه و زبير ـ: پس از حمد و سپاس خداوند ؛ شما دو نفر مى دانيد ـ گرچه كتمان مى كنيد ـ كه من سراغ مردم نرفتم ؛ بلكه آنان مرا خواستند ، و من با آنان بيعت نكردم تا آن كه آنان با من بيعت نمودند ، و شما دو تن ، از كسانى بوديد كه مرا خواستيد و با من بيعت كرديد.
مردم به خاطر قدرت برتر يا ثروت آماده با من بيعت نكردند. پس اگر شما از روى رضايت با من بيعت كرديد ، زود برگرديد و به درگاه خدا توبه كنيد ، و اگر از روى ناخشنودى با من بيعت كرديد ، شما با آشكار داشتن فرمانبردارى و پنهان كردن نافرمانى خود ، راه بازخواست را براى من باز گذارديد.
به جانم سوگند كه شما از ديگر مهاجران ، سزاوارتر به تقيّه و كتمان نبوديد. به راستى كه كنار گذاردن من از حكومت ، پيش از آن كه در آن وارد شويد ، براى شما آسان تر از اين بود كه پس از اقرار به آن ، بخواهيد از آن بيرون رويد.
ادّعا مى كنيد كه من عثمان را كشته ام. پس ميان من و شما كسى از مردم مدينه را به داورى خوانيد كه نه هوادار من باشد و نه طرفدار شما . آن گاه ، هركس به اندازه اى كه در آن كار دخالت داشته ، مسئوليت بر گردن گيرد .
پس اى دو بزرگوار! از تصميم خود بازگرديد كه اكنون ، بزرگ ترين چيزى كه دامنگير شما مى شود ، ننگ است، پيش از آن كه ننگ و آتش [ دوزخ] با هم جمع گردد. والسلام!