103
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۶ / ۶

فرمان عايشه بر كشتن عثمان بن حُنَيف

۲۱۷۳.الجمل:[ پس از دستگيرى عثمان بن حنيف ،] طلحه و زبير به عايشه گفتند: درباره عثمان با اين مواضعش ، چه دستور مى دهى؟
عايشه گفت: خدا او را بِكُشد! بكشيدش .
در اين حال ، زنى بصرى نزد وى بود و گفت: اى مادر! تو را به كجا مى برند؟ آيا فرمان قتل عثمان بن حنيف را صادر مى كنى با اين كه برادرش سهل ، فرماندار مدينه است و مى دانى كه وى در ميان اوس و خزرج ، چه جايگاهى دارد؟ به خدا سوگند ، اگر چنين كنى ، سهل را در مدينه ابهّتى است كه ذرّيه قريش را برمى اندازد.
عايشه از تصميم خود بازگشت و گفت: او را مكشيد ؛ ولى به زندانش افكنيد و بر او سخت بگيريد تا نظر خود را اعلام دارم.
عثمان بن حنيف ، چند روزى در زندان بود ؛ ولى از آن هم منصرف شدند و ترسيدند برادرش بزرگان آنان را در مدينه به زندان افكَنَد و بر آنان يورش بَرَد. از اين رو ، از زندانى كردن او منصرف شدند.

۲۱۷۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از سهل بن سعد ـ: چون عثمان بن حنيف را گرفتند ، اَبان بن عثمان [ بن عفّان ]را جهت نظرخواهى به سوى عايشه فرستادند . عايشه گفت: او را بِكُشيد.
زنى بدو گفت: اى مادر مؤمنان! درباره عثمان بن حنيف كه صحابى پيامبر خدا بوده است ، تو را به خدا سوگند مى دهم!
عايشه گفت: ابان را بازگردانيد .
او را بازگرداندند . سپس گفت: عثمان بن حنيف را به زندان افكنيد و او را مكشيد.
ابان گفت: اگر مى دانستم مرا بدين جهت فرا خوانده اى، برنمى گشتم .
مُجاشع بن مسعود به آشوبگران گفت: او را كتك بزنيد و موهاى ريش او بِكَنيد.
آنان نيز چهل تازيانه بر او زدند و موهاى سر و صورت و ابروها و پلك هاى چشمش را كَندند و به زندانش انداختند.


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
102

۶ / ۶

أمرُ عائِشَةَ بِقَتلِ عُثمانَ بنِ حُنَيفٍ

۲۱۷۳.الجمل :قالَ طَلحَةُ وَالزُّبَيرُ لِعائِشَةَ [بَعدَما أخَذا عُثمانَ بنَ حُنَيفٍ] : ما تَأمُرينَ في عُثمانَ ؟ فَإِنَّهُ لِما بِهِ .
فَقالَت : اُقتُلوهُ قَتَلَهُ اللّهُ ! وكانَت عِندَهَا امرَأَةٌ مِن أهلِ البَصرَةِ فَقالَت لَها : يا اُمّاه ! أينَ يُذهَبُ بِكِ ؟ ! أ تَأمُرينَ بِقَتلِ عُثمانَ بنِ حُنَيفٍ ، وأخوهُ سَهلٌ خَليفَةٌ عَلَى المَدينَةِ ، ومَكانُهُ مِنَ الأَوسِ وَالخَزرَجِ ما قَد عَلِمتِ ! وَاللّهِ ، لَئِن فَعَلتِ ذلِكَ لَتَكونَنَّ لَهُ صَولَةٌ بِالمَدينَةِ يُقتَلُ فيها ذَراري قُرَيشٍ .
فَنابَ إلى عائِشَةَ رَأيُها وقالَت : لا تَقتُلوهُ ، ولكِنِ احبِسوهُ وضَيِّقوا عَلَيهِ حَتّى أرى رَأيي .
فَحُبِسَ أيّاما، ثُمَّ بَدا لَهُم في حَبسِهِ ، وخافوا مِن أخيهِ أن يَحبِسَ مَشايِخَهُم بِالمَدينَةِ ويوقِعَ بِهِم ، فَتَرَكوا حَبسَهُ . ۱

۲۱۷۴.تاريخ الطبري عن سهل بن سعد :لَمّا أخَذوا عُثمانَ بنَ حُنَيفٍ ، أرسَلوا أبانَ بنَ عُثمانَ إلى عائِشَةَ يَستَشيرونَها في أمرِهِ ، قالَت : اُقتُلوهُ ! فَقالَت لَهَا امرَأَةٌ : نَشَدتُكِ بِاللّهِ يا اُمَّ المُؤمِنينَ في عُثمانَ وصُحبَتِهِ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ! قالَت : رُدّوا أبانا ، فَرَدّوهُ .
فَقالَت : اِحبِسوهُ ولا تَقتُلوهُ ، قالَ : لَو عَلِمتُ أنَّكِ تَدعيني لِهذا لَم أرجِع !
فَقالَ لَهُم مُجاشِعُ بنُ مَسعودٍ : اِضرِبوهُ وَانتِفوا شَعرَ لِحيَتِهِ . فَضَربوهُ أربَعينَ سَوطا، ونَتَفوا شَعرَ لِحَيتِهِ ورَأسِهِ وحاجِبَيهِ وأشفارَ عَينَيهِ، وحَبَسوهُ . ۲

1.الجمل : ص ۲۸۴ .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۴۶۸ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۱۹ نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34659
صفحه از 611
پرینت  ارسال به