۲۲۹۶.الأخبار الطوال:على عليه السلام وارد بصره شد و به مسجد بزرگ شهر ، در آمد . مردم ، نزد او گِرد آمدند. بر فراز منبر شد ، خداوند را ستود و ثنا گفت و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد . سپس فرمود:
«امّا بعد؛ به راستى كه خداوند ، داراى رحمتى گسترده و كيفرى دردناك است . اى بصريان! نسبت به من ، چه گمان داريد؟ اى لشكريان زن! و اى پيروان چارپا! [ آن حيوانْ ]صدا كرد و شما پيكار كرديد ، و [ چون ]پِى شد ، گريختيد . خُلق و خوى شما سبُك [و بى مايه] است ، و پيمان شما تفرقه ، و آبتان تلخ. زمينتان به آبْ ، نزديك است و از آسمان ، دور . به خدا سوگند ، روزى بر اين [ شهر] خواهد گذشت كه از آن جز كنگره مسجدها مانند سينه كشتى در دريا چيزِ ديگرى ديده نشود. به خانه هاى خود بازگرديد».
آن گاه از منبر ، پايين آمد و به لشكرگاه خود بازگشت.
۲۲۹۷.امام على عليه السلامـ در نكوهش مردم بصره ، پس از جنگ جمل ـ: شما سربازان زن و پيروان چارپا بوديد . صدا كرد ، پاسخ گفتيد ، و پِى شد ، پس فرار كرديد. خلق و خوى شما سبُك است ، و پيمان شما تفرقه ، و دينتان دورويى ، و آب شما تلخ. آن كه در ميان شما به سر بَرَد، به كيفر گناهش گرفتار آيد ، و آن كه شما را ترك گويد ، مشمول آمرزش پروردگار شود . گويى مسجد شما را مى بينم كه چون سينه كشتى اى است كه خداوند ، بر آن از هر سو عذاب فرستاده، و هركه در آن است ، غرق شده است.