۱۰ / ۸
پشيمانى عايشه
۲۲۸۱.الكامل فى التاريخـ به نقل از عايشه ، پس از جنگ جمل ـ: به خدا سوگند ، دوست داشتم بيست سال پيش از اين روز ، مُرده بودم.
۲۲۸۲.نهـاية الأرب:چـهره هاى سـرشـناس ، نــزد عايشه آمدند. يكى از آنها قَعقاع بن عمرو بود كه نزد او آمد و سلام كرد. عايشه گفت: به خدا سوگند ، دوست داشتم كه بيست سال پيش از اين ، مُرده بودم.
۲۲۸۳.فتح البارىـ به نقل از محمّد بن قيس ـ: جنگ جمل به ياد عايشه آمد و گفت: هنوز مردم از جنگ جملْ سخن مى گويند؟
گفتند: آرى .
گفت: دوست داشتم در خانه مى نشستم ـ چنان كه ديگران نشستند ـ ، و اين براى من دوست داشتنى تر بود از اين كه از پيامبر خدا ده فرزند مى داشتم و تمامى آنان ، مانند عبد الرحمان بن حارث بن هشام بودند.
۲۲۸۴.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از عايشه ـ: دوست داشتم در سوگ ده فرزند مانند حارث بن هشام مى نشستم و به همراه پسر زبير ، اين راه را نمى پيمودم.
۲۲۸۵.الطبقات الكبرىـ به نقل از عمارة بن عُمَير ـ: كسى برايم روايت كرد كه شنيده بود وقتى عايشه آيه «و در خانه هايتان بنشينيد» را تلاوت مى كرد ، چندان مى گريست كه روسرى اش خيس مى شد.