۷ / ۵
ورود امام به بصره
۲۱۸۹.مروج الذهبـ به نقل از مُنذر بن جارود ـ: ... على عليه السلام از سَمت راهى كه به طف مى روند ، وارد بصره شد ... و حركت كردند تا در مكانى كه به «زاويه» معروف بود ، توقّف كردند . چهار ركعت نماز به جا آورد، گونه هايش را به خاك ساييد و اشك هايش با خاك ، عجين شد. سپس دست هايش را بلند كرد و دعا نمود:
«بار خدايا! اى پروردگار آسمان ها و آنچه سايه افكنده ، و [ اى پروردگار ]زمين ها و آنچه بر دوش مى كشد ، و اى پروردگار عرش بزرگ! اين ، بصره است . از تو خيرهايش را مى خواهم و از شرّش به تو پناه مى بَرَم.
بار خدايا! ما را به بهترين صورت ، در آن فرود آر كه تو بهترينِ فرود آورندگانى . بار خدايا! اين گروه ، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ كن.
۲۱۹۰.الإرشادـ از سخن امام على عليه السلام هنگامى كه وارد بصره شد و يارانش را گِرد آورد و آنان را بر پيكار ، تشويق نمود ـ: اى بندگان خدا! براى جنگ با اينان برخيزيد و در جنگ با اينها گشاده دل باشيد؛ چرا كه بيعتم را شكستند و عثمان بن حنيف ، كارگزار مرا ، پس از كتك زدن و شكنجه كردنِ بسيار ، بيرون راندند و سياهان هندى را كُشتند. حُكَيم بن جبله را به قتل رساندند و مردانى صالح را كشتند . سپس در جستجوى هركه نجات يافته بود ، رفتند و آنان را در پسِ هر ديوار و بلندى اى كه بودند ، گرفتند و آوردند و با شكنجه و دست بسته ، گردن زدند. چه مى خواهند؟ خداوند، آنان را بكُشد! كِى بازگردانده مى شوند.
به سوى آنان حمله بريد و بر آنان سخت گيريد و با شكيبايى و اميد به ثواب الهى، با آنان رو در رو شويد. در حالى كه مى دانيد شما هماوردان و جنگ كنندگان با آنهاييد ، خود را براى سختْ نيزه زدن و محكمْ شمشير كوبيدن بر آنان و هماوردجويى آماده سازيد و هريك از شما كه در خود به هنگام رودررويى قوّت قلبى احساس كرد و در برادرش سستى ديد ، از برادرش حمايت كند ، چنان كه از خود دفاع مى كند. اگر خدا مى خواست ، او را نيز به سان وى قرار مى داد».