131
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۷ / ۵

ورود امام به بصره

۲۱۸۹.مروج الذهبـ به نقل از مُنذر بن جارود ـ: ... على عليه السلام از سَمت راهى كه به طف مى روند ، وارد بصره شد ... و حركت كردند تا در مكانى كه به «زاويه» معروف بود ، توقّف كردند . چهار ركعت نماز به جا آورد، گونه هايش را به خاك ساييد و اشك هايش با خاك ، عجين شد. سپس دست هايش را بلند كرد و دعا نمود:
«بار خدايا! اى پروردگار آسمان ها و آنچه سايه افكنده ، و [ اى پروردگار ]زمين ها و آنچه بر دوش مى كشد ، و اى پروردگار عرش بزرگ! اين ، بصره است . از تو خيرهايش را مى خواهم و از شرّش به تو پناه مى بَرَم.
بار خدايا! ما را به بهترين صورت ، در آن فرود آر كه تو بهترينِ فرود آورندگانى . بار خدايا! اين گروه ، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ كن.

۲۱۹۰.الإرشادـ از سخن امام على عليه السلام هنگامى كه وارد بصره شد و يارانش را گِرد آورد و آنان را بر پيكار ، تشويق نمود ـ: اى بندگان خدا! براى جنگ با اينان برخيزيد و در جنگ با اينها گشاده دل باشيد؛ چرا كه بيعتم را شكستند و عثمان بن حنيف ، كارگزار مرا ، پس از كتك زدن و شكنجه كردنِ بسيار ، بيرون راندند و سياهان هندى را كُشتند. حُكَيم بن جبله را به قتل رساندند و مردانى صالح را كشتند . سپس در جستجوى هركه نجات يافته بود ، رفتند و آنان را در پسِ هر ديوار و بلندى اى كه بودند ، گرفتند و آوردند و با شكنجه و دست بسته ، گردن زدند. چه مى خواهند؟ خداوند، آنان را بكُشد! كِى بازگردانده مى شوند.
به سوى آنان حمله بريد و بر آنان سخت گيريد و با شكيبايى و اميد به ثواب الهى، با آنان رو در رو شويد. در حالى كه مى دانيد شما هماوردان و جنگ كنندگان با آنهاييد ، خود را براى سختْ نيزه زدن و محكمْ شمشير كوبيدن بر آنان و هماوردجويى آماده سازيد و هريك از شما كه در خود به هنگام رودررويى قوّت قلبى احساس كرد و در برادرش سستى ديد ، از برادرش حمايت كند ، چنان كه از خود دفاع مى كند. اگر خدا مى خواست ، او را نيز به سان وى قرار مى داد».


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
130

۷ / ۵

قُدومُ الإِمامِ إلَى البَصرَةِ

۲۱۸۹.مروج الذهب عن المنذر بن الجارود :لَمّا قَدِمَ عَلِيٌّ عليه السلام البَصرَةَ دَخَلَ مِمّا يَلي الطَفَّ ـ إلى أن قالَ ـ : فَساروا حَتّى نَزَلُوا المَوضِعَ المَعروفَ بِالزّاوِيَةِ ، فَصَلّى أربَعَ رَكَعاتٍ ، وعَفَّرَ خَدَّيهِ عَلَى التُّرابِ ، وقَد خَالَطَ ذلِكَ دُموعَهُ ، ثُمَّ رَفَعَ يَدَيهِ يَدعو :
اللّهُمّ رَبَّ السَّمواتِ وما أظَلَّت، وَالأَرَضينَ وما أقَلَّت ، ورَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، هذِهِ البَصرَةُ أسأَلُكَ مِن خَيرِها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرَّها ، اللّهُمَّ أنزِلنا فيها خَيرَ مُنزَلٍ وأنتَ خَيرُ المُنزِلينَ ، اللّهُمَّ إنّ هؤُلاءِ القَومَ قَد خَلَعوا طاعَتي وبَغَوا عَلَيَّ ونَكَثوا بَيعَتي ، اللّهُمَّ احقِن دِماءَ المُسلِمينَ . ۱

۲۱۹۰.الإرشادـ مِن كَلامِهِ عليه السلام حينَ دَخَلَ البَصرَةَ وجَمَعَ أصحابَهُ فَحَرَّضَهُم عَلَى الجِهادِ ـ:
عِبادَ اللّهِ ! اِنهَدوا ۲ إلى هؤُلاءِ القَومِ مُنشَرِحَةً صُدورُكُم بِقِتالِهِم ، فَإِنَّهُم نَكَثوا بَيعَتي وأخَرَجُوا ابنَ حُنَيفٍ عامِلي بَعدَ الضَّربِ المُبَرِّحِ وَالعُقوبَةِ الشَّديدَةِ ، وقَتَلُوا السَّيابِجَةَ ، ۳ وقَتَلوا حُكيمَ بنَ جَبَلَةَ العَبدِيَّ، وقَتَلوا رِجالاً صالِحينَ ، ثُمَّ تَتَبَّعوا مِنهُم مَن نَجا يَأخُذونَهُم في كُلِّ حائِطٍ وتَحتَ كُلِّ رابِيَةٍ ، ثُمَّ يَأتونَ بِهِم فَيَضرِبونَ رِقابَهُم صَبرا ! ما لَهُم قَاتَلَهُمُ اللّهُ أنّى يُؤفَكونَ ؟ !
اِنهَدوا إلَيهِم وكونوا أشِدّاءَ عَلَيهِم ، وَالقَوهُم صابِرينَ مُحتَسِبينَ ، تَعلَمونَ أنَّكُم مُنازِلوهُم ومُقاتِلوهُم ، وقَد وَطَّنتُم أنفُسَكُم عَلَى الطَّعنِ الدَّعسِيِّ ۴ والضَّربِ الطِّلَخفِيِّ ۵ ومُبارَزَةِ الأَقرانِ ، وأيُّ امرِئٍ مِنكُم أحَسَّ مِن نَفسِهِ رَباطَةَ جَأشٍ عِندَ اللِّقاءِ ، ورَأى مِن أحَدٍ مِن إخوانِهِ فَشَلاً ، فَليَذُبَّ عَن أخيهِ الَّذي فُضِّلَ عَلَيهِ كَما يَذُبُّ عَن نَفسِهِ ، فَلَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَهُ مِثلَهُ . ۶

1.مروج الذهب : ج ۲ ص ۳۶۸ و ۳۷۰ .

2.نَهَدَ : نهض ، نَهَدَ القوم لعدوّهم : إذا صمدوا له وشرعوا في قتاله (النهاية : ج ۵ ص ۱۳۴ «نهد») .

3.كذا في المصدر ، والظاهر أنّ الصحيح : «السَّبابجة» كما في بحار الأنوار : نقلاً عن المصدر وكما في بقيّة المصادر . والسَّبابجة : قوم من السند كانوا بالبصرة جلاوزة وحرّاس السجن (الصحاح : ج ۱ ص ۳۲۱ «سبج») . ائتمنهم عثمان [بن حنيف ]على بيت المال ودار الإمارة (الجمل : ص ۲۸۱) .

4.الدَّعس : شدّة الوط ء (لسان العرب : ج ۶ ص ۸۴ «دعس») . والمراد هنا الطعن الشديد .

5.الطِّلَخْف والطِّلَّخف والطَّلَخْف : الشديد من الضرب والطعن (لسان العرب : ج ۹ ص ۲۲۳ «طلخف») .

6.الإرشاد : ج ۱ ص ۲۵۲ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۱۷۱ ح ۱۳۱ وراجع الجمل : ص ۳۳۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34849
صفحه از 611
پرینت  ارسال به