فصل هفتاد و يكم : مُخزى
واژه شناسى «مُخْزى»
صفت «مُخزى (خوار كننده) » ، اسم فاعل از «أخزى، يُخزى» و از ريشه «خزى» است كه بر دور كردن ، دلالت مى كند. «خَزِىَ، يَخزَى، خزياً» يعنى : ذليل و خوار شد و در بدبختى گرفتار آمد، و «أخزاه اللّه » ، يعنى خدا او را دور كرد و از او بيزار شد و او را خوار كرده، فرو كوفت .
از همين ريشه است اين سخن عرب: «خَزِى الرجل خزايةً، فهو خزيان؛ از زشتى عملش شرمنده شد» و اين ، از آن روست كه او وقتى آن كار زشت را كرد و خجالت كشيد، دور شد و كناره گرفت.
مُخزى ، در قرآن و حديث
در قرآن كريم ، برگرفته هاى از «خزى» ، نُه بار با صراحت و دوازده بار به اشاره به خدا نسبت داده شده است. صفت «مُخزى» نيز يك بار در اين آيه آمده است: «وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِى الْكَـفِرِينَ؛ و خدا ، خوار كننده كافران است » .
گفتنى است كه «خزى» ، در واقع ، بازتاب كردار ناشايسته افراد خطاكار درنظام تشريعى و يا تكوينى است كه در دنيا و يا آخرت ، دامنگير آنان مى شود. از اين رو، در قرآن واحاديث، ضمن توصيف خدا با صفت«مُخزى»، به علّت صدور فعل «خوار كردن» از ناحيه خدا نيز اشاره شده است ، مثل: «خوار كننده كافران» و «خوار كننده ستمكاران»، «خواركننده بدكاران»، «خواركننده ستيزه جويان». ۱