مالك و مَلِك ومَليك ، در قرآن و حديث
در قرآن كريم، برگرفته هاى از ريشه «ملك» ، ۴۵ بار به خدا نسبت داده شده است. صفت مَلِك ، پنج بار، و صفت مالك ، دو بار و صفت مليك ، يك بار در قرآن به كار رفته است .
و صفت مَلِك ، دو بار همراه با صفت «حق» ، و دو بار همراه با صفت «قدّوس» ذكر شده است.
برخى موارد به كار رفته صفات «ملك» و «مالك» و «مليك» در قرآن و احاديث ، عبارت اند از: «مَلِكِ النَّاسِ» ، «عندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر» ، مَلِك الآخره والدنيا، مَلِك العطايا، مَلِك المحيا و الممات، مَلِك الملكوت بقدرته، مَلِك الملوك، مَلِك من في السموات و مَلِك من في الأرض، لا مَلِك فيهما غيرك، مَلِك السموات و الأرض، «مَــلِكِ يَوْمِ الدِّينِ» ، مالِك نفوسهم، إنّ مالِك الموت هو مالِك الحياة، مالِك العطايا، مالِك الملوك، مالِك الملك، مالِك كلّ شى ء و مَلِيك الحق.
همان طور كه مى بينيم ، بسيارى از مواردى كه مَلِك و مالك درباره آنها به كار رفته ، هم مى توانند عين باشند و هم تدبير. براى مثال، «مَلِك الناس» را هم مى توان «مالك اعيان مردم» معنا كرد زيرا خدا مالك ذات همه چيز، از جمله انسان هاست و هم مى توان «مالك تدبير مردم» تفسير كرد. يا«مالك بخشش ها» را هم مى توان«مالك اعيان بخشش ها»تفسير كرد و هم«مالك تدبير بخشش ها».حتّى درباره برخى موارد ، مثل «يوم الدين»، هم تعبير مالك به كار رفته و هم مَلِك.
نكته مهم ، اين است كه مالكيت تدبير، لازمه مالكيت حقيقى عين است ، و اين دو مالكيت ، قابل تفكيك نيستند و چون خدا ، مالك حقيقى همه موجودات است، مالك تدبير آنها نيز خواهد بود ، در حالى كه در مورد غير خدا، چون مالك بودن عين و تدبير ، هر دو اعتبارى است، اين دو نوع مالكيت ، قابل تفكيك است و ممكن است كسى مالك چيزى باشد، امّا اجازه تصرّف در آن چيز را نداشته باشد؛ يا مالك تدبير چيزى باشد، امّا مالك ذات آن چيز نباشد.