305
دانش نامه عقايد اسلامي ج7

فصل هشتاد و پنجم : نور

واژه شناسى «نور»

واژه «نور» ، مصدر است و در لغت ، به معناى روشنايى و درخشندگى و متضادّ «ظلمت (تاريكى) » است . «نور» ، يعنى چيزى كه روشن است و هر چيز روشنى ، به واسطه آن روشن مى شود. پس چيزى كه خودش روشن است و غير خودش را روشن مى كند، «نور» ناميده مى شود.

نور ، در قرآن و حديث

قرآن كريم ، خداى سبحان را در آيه «خدا ، نور آسمان ها و زمين است» با «نور» توصيف كرده است. در پنج آيه ، نور به «خدا» اضافه شده و به صورت «نُورُ اللَّهِ» به كار رفته است. نيز در آيات متعدّدى، قرار دادن نور، فرو فرستادن نور، وبيرون آوردن مردم از تاريكى ها به سوى نور ، به خدا نسبت داده شده است.
همان طور كه اشاره شد ، در قرآن كريم ، «نور» به صورت هاى مختلف به خدا نسبت داده شده است. گاه خدا با «نور» توصيف شده و گاه نور، آفريده خدا شمرده شده است.
شيخ صدوق رحمه الله نور را در آيه اى كه در آن ، خداى سبحان با نور توصيف شده، به معناى «منير (روشن كننده) » تفسير كرده ، مى گويد : «معناى نور، روشن كننده است، و از همين معناست سخن خدا كه : «خداوند، نور آسمان ها و زمين است» ، يعنى روشن كننده آنها و فرمان دهنده آنها و راهنماى آنهاست . پس آنها با [كمك] خدا در نيازمندى ها و منافعشان راه رامى يابند، همان طور كه در روشنايى و درخشندگى ، راه را پيدا مى كنند، و اين [استعمال ، ]توسّع (گسترش دادن معناى ظاهرى نور به معانى ديگر به جهت مشابهت و از باب مجاز) است. در حديثى كه از امام رضا عليه السلامنقل شده ، آمده است : او نور است، به اين معنا كه راهنماى آفريده هاى خود از آسمانيان و زمينيان است ».
در به كار بردن صفت «نور» در مورد خداى سبحان، نور حسّى مقصود نيست (زيرا خدا جسم نيست) ؛ بلكه همان طور كه نور ، خودش روشن است و روشن كننده ديگر چيزهاست، خداى متعال نيز خودش روشن است (تاريكى در او نيست) و آشكار كننده و روشن كننده چيزهاى ديگر است.
در تفسير «روشن بودن ذات خدا» ، دو احتمال مى توان داد:
اوّل . مقصود از نبودن تاريكى در ذات الهى ، اين است كه خدا پيراسته از هر گونه كاستى است، همان طور كه در دعا آمده است: «اى توصيف شده ، نه از راه توصيف ذات ... و هستى بخش هر موجود، و شمارنده هر شمارش شده، و پيراسته از هر چيزى كه از دست رفته است !».
دوم . روشن بودن ذات خدا ، همان است كه در سخنمان در باره صفت «ظاهر» گفته شد ؛ يعنى ذات خدا از طريق ارائه آثار و نشانه هاى تدبير خدا در جهان بر خرد ، روشن و اثبات مى شود .
در تفسير اين كه «خدا ، روشن كننده چيزهاى ديگر است» نيز دو احتمال وجود دارد :
اوّل . خدا ، اصل و آفريننده ديگر موجودات است.
دوم . خدا ، هدايتگر چيزهاى ديگر است. اين هدايت مى تواند به معناى هدايت تكوينى و تشريعى باشد. حديث نقل شده از امام رضا عليه السلام به احتمال دوم اشاره دارد.


دانش نامه عقايد اسلامي ج7
304

الفصل الخامس والثمانون: النّور

النُّور لغةً

«النور» في اللغة بمعنى الضوء والضياء ، وهو خلاف الظلمة ۱ ، والنُّور هو الظاهر الذي به كلّ ظهور ، فالظاهر في نفسه ، المُظهِر لغيره يسمّى نورا ۲ .

النُّور في القرآن والحديث

لقد وصف القرآن الكريم ، اللّه سبحانه بأنّه نور ، وذلك في قوله : «اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ» ۳ ، وأُضيف النُّور إِلى اللّه تعالى في خمس آيات بشكل نور اللّه ۴ ، ونسبت آيات عديدة ، جَعْل النُّور ، وإِنزال النُّور ، وإِخراج النَّاس من الظلمات إِلى النُّور ، إِلى اللّه ۵ .
لقد نُسب النُّور إِلى اللّه في القرآن الكريم بأَشكال متنوّعة كما أُشير إِلى ذلك ، فوُصِف اللّه بالنُّور تارةً ، وعُدَّ النُّورُ من مخلوقات اللّه تارةً أُخرى ، وقد فسّر المرحوم الشيخ الصدوق رحمه اللهالنُّور في الآية ، التي وصفت اللّه سبحانه بالنُّور ، أَنّه المنير ، فقال : النُّور معناه المنير ، ومنه قوله عز و جل : «اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ» ۶ أَي : منير لهم وآمرهم وهاديهم ، فهم يهتدون به في مصالحهم ، كما يهتدون في النُّور والضياء ، وهذا توسّع ۷ . وفي الحديث المنقول عن الإمام الرضا عليه السلام : «هُوَ نورٌ ، بِمَعنى أَنَّهُ هادٍ لِخَلقِهِ مِن أَهلِ السَّماءِ وأهلِ الأَرضِ» ۸ .
إِنّ إِطلاق اسم النُّور على اللّه سبحانه لا يعني النُّور الحسّيّ ؛ لأَنّ اللّه ـ جلّ شأنه ـ ليس بجسمٍ ، بل كما أَنّ النُّور ظاهر بذاته ومُظهر الأَشياء الأُخرى ومُنيرها فكذلك اللّه تعالى ليس فيه ظُلمةٌ ، وهو مُظهر الأَشياء الأُخرى ومُنيرها .
يمكن أَن نقدّم احتمالين في تفسير ظاهريّة اللّه الذاتيّة ، الأَوّل : إِنّ المراد من فقدان الظُلمة في الذات الإلهيّة هو أَنّ اللّه فاقد كلّ نقصٍ ، كما في الدّعاء : «يا مَوصوفا بِغَيرِ كُنهٍ... وموجِدَ كُلِّ مَوجودٍ ، ومُحصِيَ كُلِّ مَعدودٍ وفاقِدَ كُلِّ مَفقودٍ» ۹ . والثاني هو نفس ما قلناه في كلامنا حول اسم «الظاهر» .
إِنّ ثمّة احتمالين أَيضا يتسنّى عرضهما في تفسير إِظهار اللّه الأَشياءَ الأُخرى ، الأَوّل : إِنّ اللّه سبحانه هو أَصل الموجودات الأُخرى ومصدرها ، والآخر : إِنّه تعالى هادي الأَشياء الأُخرى ، وهذه الهداية يمكن أَن تكون بالمعنى التكوينيّ والتشريعيّ على حدٍّ سواء ، والحديث المأثور عن الإمام الرضا عليه السلام يشير إِلى الاحتمال الثاني .

1.المصباح المنير : ص ۶۲۹؛ الصحاح : ج ۲ ص ۸۳۸؛ معجم مقاييس اللغة : ج ۵ ص ۳۶۸ .

2.النهاية : ج ۵ ص ۱۲۴ .

3.النور : ۳۵ .

4.النور : ۳۵ ، التوبة : ۳۲ ، الزمر : ۶۹ ، الصفّ : ۸ .

5.انظر على سبيل المثال : الأنعام : ۱ ، التغابن : ۸ ، البقرة : ۲۵۷ .

6.التوحيد : ص ۲۱۳. راجع : مفردات ألفاظ القرآن : ص ۸۲۸ .

7.راجع : ص ۳۱۰ ح ۵۴۴۳ .

8.راجع : ج ۶ ص ۲۵۶ ح ۴۷۵۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19161
صفحه از 507
پرینت  ارسال به