فصل پنجاه و هفتم : كاشف
واژه شناسى «كاشف»
صفت «كاشف (كنار زننده / از ميان برنده / برطرف كننده / باز دارنده)»، اسم فاعل از مادّه «كشف» است كه بر جدا كردن و بركَندن چيزى از چيزى دلالت دارد؛ مانند بركَندن لباس از بدن.
فَراهيدى گفته است : كشف، يعنى برداشتن يك چيز از [روى] چيزى كه آن را پنهان مى كند و مى پوشاند؛ مانند برداشتن پوشش از يك چيز.
كاشف، در قرآن و حديث
بر گرفته هاى مادّه «كشف»، هفده بار در قرآن كريم به خدا نسبت داده شده اند . و صفت «كاشف»، دو بار به اين صورت آمده است : «وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ ؛ و اگر خدا به تو گزندى رساند، جز او آن را هيچ از ميان برنده اى نيست » و يك بار با تعبير: «إِنَّا كَاشِفُواْ الْعَذَابِ ؛ ما از ميان برنده عذاب هستيم» .
در آيات و احاديث، كاشف بودن خدا ، به امورى مانند گزند، درد و غم و اندوه و بلا و عذاب رسوايى و پرده غفلت و به طور كلّى، هر چيزى كه بدى به آن اطلاق شود، تعلّق گرفته است.