قديم و ازلى، در قرآن و حديث
دو صفت «قديم» و «ازلى» در قرآن كريم نيامده است.
در بحث لغوى گفته شد كه ازلى، به معناى «قديم» است و قديم، گاه درباره موجودى به كار مى رود كه هستى آن، آغازى ندارد و موجودى هميشگى است و گاه درباره موجودى به كار مى رود كه زمان آن، گذشته است.
در احاديث، هر گاه «قديم» و «ازلى» به ذات خدا و صفاتِ ذاتى او نسبت داده مى شوند، معناى اوّل، مقصود است و هر گاه به آفريده ها و افعال خدا (مانند: نيكى، گذشت و آمرزش) نسبت داده مى شود، معناى دوم، مراد است.
از گونه نخست، مى توان به تعابيرى مانند : «القديم، المبدئ الّذى لا بدء له؛ ديرينه، آغازگرى است كه آغازى ندارد» و «القَديمُ لا يَكونُ حَديثا ولا يَفنى ولا يَتَغَيَّرُ ؛ ديرينه، نوپديد نيست و نابود نمى گردد و دگرگون نمى شود» و «لن تجتمع صفة الأزل و العدم و الحدوث و القدم فى شى ء واحد؛ هرگز وصف هميشگى و نيستى و نوپديدى و ديرينگى، در يك شى ء فراهم نمى آيد»، و از گونه دوم به تعابيرى مانند : «و إحسانك القديم إلىّ؛ و به نيكىِ ديرينه ات به من» و «إن تعفُ عنّى فقديما شملنى عفوك و ألبستنى عافيتك؛ و اگر از من درگذرى، از ديرباز، بخشايش تو مرا در بر گرفته و عافيت تو، مرا فرو پوشانده است!» و «يا من عفُوهُ قديم؛ اى آن كه بخشايش او ديرينه است!» اشاره كرد.
درخور ذكر است كه احاديث موجود در ذيل عنوان «توصيف ديرينگى او» كه به صفات ذاتى خداوند عز و جل مرتبط اند، به معناى نخست «قديم»، و بخشى از احاديث موجود در ذيل عنوان «آنچه درباره ديرينگى نام ها و كارهاى خدا
روايت شده است» كه به صفات فعلى و افعال خداى والا مربوط اند، به معناى دوم «قديم» اشاره دارند.