315
دانش نامه عقايد اسلامي ج6

فصل سى و نهم : ظاهر، باطن

واژه شناسى «ظاهر» و «باطن»

صفت «ظاهر» ، اسم فاعل از مادّه «ظهر» است كه بر نيرومندى و آشكار شدن دلالت دارد و هنگامى به كار مى رود كه چيزى هويدا گردد . ظُهر و ظَهيره نيز ، از همين رو نام گذارى شده اند و آشكارترين و روشن ترين وقت روزند و اصل در آن ، ظَهر (پشت) انسان است كه بر خلاف بطن (شكم) است و آشكارى و نيرومندى را نشان مى دهد .
و «باطن» ، اسم فاعل از مادّه «بطن» است كه بر خلاف آشكار شدن و هويدا گشتن است. باطن هر چيز ، يعنى اندرون آن ، بر خلاف ظاهر (بيرون) آن.

ظاهر و باطن ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، ظاهر و باطن ، هر كدام ، يك بار وارده شده اند : « اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چيز ، داناست » .
و در احاديث ، گاه از ظهور خداى متعال، معناى تسلّط و چيرگى و غلبه او بر آفريده ها برداشت مى شود و گاه ديگر ، معناى آشكار بودن او بر قواى ادراكى انسان ، از ره گذر آثار و نشانه هاى تدبير . اين دو معنا ، با مفهوم نيرومندى و بروز (آشكار شدن) سازگارند كه در لغت، براى واژه «ظهر» ياد شده است.
امّا درباره «باطن بودن خدا» ، بخشى از احاديث ، گوياى آن هستند كه مراد از آن ، علم خدا به بواطن امور است و گروهى از آنها اين صفت را به ناتوانىِ انديشه انسانى از احاطه به ذات الهى، تفسير كرده اند .
پرسشى كه درباره اين دو صفت ممكن است مطرح شود ، آن است كه چگونه اين دو صفت متضاد، همزمان بر خدا اطلاق مى شوند؟
امير مؤمنان على عليه السلام در پاسخ اين پرسش ، چنين مضمونى مى فرمايد : «حيثيت ظهور ، غير از حيثيت بطون است و خداى سبحان از حيث افعالش ، بر خردها ظاهر (آشكار) است ؛ امّا از حيث ذاتش ، از آنها باطن (پوشيده) است و آدمى نمى تواند با قواى ادراكىِ خود ، بر ذات الهى احاطه يابد».
برخى احاديث ، به معانى نادرست دو صفت ظهور و بطون نيز اشاره كرده اند . براى نمونه ، ظهور خدا به معناى امكان رؤيت حسّى خدا نيست ، چنان كه او در برابر چيزى قرار نمى گيرد. باطن بودن خدا نيز به معناى لطافت و دخول در چيزى و پنهان شدن در آن نيست.


دانش نامه عقايد اسلامي ج6
314

الفصل التاسع والثلاثون: الظّاهر ، الباطن

الظَّاهر والباطن لغةً

«الظَّاهر» اسم فاعل من مادّة «ظهر» وهو يدلّ على قوّة وبروز ، ومن ذلك ظهر الشيء ، يظهر ظهورا ، فهو ظاهر ، إِذا انكشف وبرز ؛ ولذلك سمّي وقت الظهر والظهيرة، وهو أَظهر أَوقات النهار وأَضوؤها ، والأَصل فيه ظهر الإنسان وهو خلاف بطنه ، وهو يجمع البُروز والقوّة ۱ .
و«الباطن» اسم فاعل من مادّة «بطن» وهو خلاف الظهر والانكشاف . باطن الأَمر: دَخْلَتُه ، خلاف ظاهره. ۲

الظَّاهر والباطن في القرآن والحديث

لقد ورد كلّ من الظَّاهر والباطن في القرآن الكريم مرة واحدة: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّـهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَىْ ءٍ عَلِيمٌ» ۳ ، وقد استُنبط في الأَحاديث من ظهور اللّه تعالى معنى سلطانه وقهره وغلبته على المخلوقات تارة ، ومعنى ظهوره على القوى المدركه للإنسان عن طريق الآثار وعلامات التدبير تارة أُخرى ، حيث ينطبق هذان المعنيان على مفهوم القوّة والبروز المذكورين في اللّغة لكلمة «ظهر» .
أَمّا صفة البطون للّه ، فقسم من الأَحاديث ، يقول إِنّها تعني علم اللّه ببواطن الأُمور ، وقسم منها فسّرها بعجز الفكر البشريّ عن الإحاطة بالذات الإلهيّة .
إنّ السؤال الذي يمكن أَن يُثار حول هاتين الصفتين وكيف تُطلَق هاتان الصفتان المتضادتان على اللّه في آنٍ واحدٍ؟ يقول أَمير المؤمنين عليّ عليه السلامفي الجواب عن هذا السؤال ما مضمونه : «إنّ حيثيّة الظهور هي غير حيثيّة البطون ، وأَنّ اللّه سبحانه ظاهر على العقول من حيث أَفعاله ، لكنّه باطن عنها من حيث ذاته ، ولا يتيسّر للإنسان بقواه المدركة أَن يُحيط بالذات الإلهيّة» .
لقد أَشار بعض الأَحاديث إِلى المعاني الخاطئة لصفتي الظهور والبطون أَيضا ، فمثلاً ظهور اللّه ليس بمعنى إِمكان رؤيته الحسّيّة ، كما إِنّه لا يحاذي شيئا ، وبطون اللّه ليس بمعنى اللطافة والدخول في شيء والاختفاء فيه .

1.معجم مقاييس اللغة : ج ۳ ص ۴۷۱ .

2.معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۲۵۹ .

3.الحديد : ۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39369
صفحه از 593
پرینت  ارسال به