يكى نيست ؛ زيرا اين احاديث ، در صدد اثبات تفاوت ميان اكنون و قبل هستند، با اين مضمون كه: پيش تر، خدا بود و چيزى آفريده نشده بود ؛ ولى هم اكنون ، آفريده ها آفريده شده اند. از اين رو، صفت «ديرينه بودن»، منحصر در خداست و موجودات ديگر، نوپديداند و در اكنون، واقعا وجود دارند. در برخى احاديث آمده است: «خدا ، هماره موجود بود . سپس آنچه را خواست، آفريد»، «آن گاه كه چيزى جز او نبود، او بود و [سپس] اشيا را پديد آورد» و «خدا ، هماره تنها بود و چيزى با او نبود. سپس اشيا را آفريد».
بر اين پايه، پيش از آفرينش با پس از آفرينش، تفاوت واقعى دارد ؛ زيرا پيش تر ، آفريده ها نبوده اند ؛ ولى اكنون واقعا موجودند. در حديثى از امام رضا عليه السلامدر اثبات يگانگى خدا در صفت «ديرينگى» و اثبات نوپديد بودن آفريده ها آمده است : «اگر با او (خدا) در پايدارى اش چيزى مى بود، روا نبود كه او آفريدگارِ آن باشد» .
به عبارت ديگر، لازمه آفرينش، آن است كه «خدا باشد و چيزى با او نبوده باشد» و آن گاه خداوند، اشيا را بيافريند.
برخى كوشيده اند تا براى عبارت جُنيد، مستند روايى بيابند. در نتيجه، حديث امام كاظم عليه السلامرا ـ كه مى فرمايد : «خداى والا و بلندپايه، هماره بى زمان و مكان بود و اكنون، چنان است كه بود» ـ با عبارت جنيد، يكى دانسته اند، در حالى كه اين حديث ، هيچ ارتباطى با سخن جُنيد و اساسا با حديثِ «خدا بود و چيزى با او نبود» ندارد ؛ زيرا در حديث امام كاظم عليه السلامآمده است كه خدا در گذشته ، زمان و مكان نداشت و اكنون نيز چنين است ؛ يعنى خداى سبحان ، چه پيش از آفرينش و چه پس از آن ، محدود به زمان و مكان نيست، همان گونه كه مى گوييم : خدا دانا بود و اكنون ، همچنان است كه بود. بنا بر اين، در اين حديث، سخنى درباره آفريده ها و نوپديدىِ آنها و نفى ديرينگى از آنها و اثبات يگانه بودن خدا در صفت «ديرينگى» نيامده است.