513
دانش نامه عقايد اسلامي ج6

۵۰۶۸.امام صادق عليه السلام :خدا بود و چيزى با او نبود.

۵۰۶۹.امام صادق عليه السلام :ستايش، خداىْ راست كه آن گاه كه چيزى جز او نبود، بود و اشيا را پديد آورد.

۵۰۷۰.امام رضا عليه السلامـ در بيان بطلان گفتار آن كه پنداشت كه با خداى متعال، چيزى هست ـ: اگر با او در بقايش چيزى مى بود، روا نبود كه آفريدگارِ آن [چيز ]باشد؛ زيرا آن همواره با او بوده است. پس چگونه آفريدگارِ كسى باشد كه همواره با او بوده است؟

۵۰۷۱.امام رضا عليه السلامـ هنگامى كه عمران صابى از ايشان پرسيد : به من خبر بده كه: خدا را در ذات، يگانه مى دانيم، يا در وصف؟ ـ: همانا نورِ آغازگرِ يگانهْ هستىِ نخستين، يكتاست. انبازى ندارد و چيزى با او نيست. يكتاست و دومى با او نيست، و نه دانسته است و نه نادانسته، و نه محكم است و نه متشابه. ۱

۵۰۷۲.امام رضا عليه السلام :بدان ـ خدا تو را نيكى بياموزد ـ كه خداى والا و بلندپايه، ديرينه است و ديرينگى، صفت اوست كه خرمند را بر اين رهنمون است كه چيزى پيش از او نبوده و در جاودانگى اش چيزى با او نيست. پس با اقرار همگان بر اين صفت اعجازگر، بر ما روشن گشت كه چيزى پيش از خدا نبوده و چيزى با خدا در پايدارى او نيست.
و سخن آن كه پنداشت كه پيش از او يا با او چيزى هست، باطل است؛ زيرا اگر با او در بقايش چيزى مى بود، روا نبود كه او آفريدگارِ آن باشد ؛ زيرا آن، همواره با او بوده است. پس چگونه آفريدگارِ كسى باشد كه همواره با اوبوده است؟! و اگر پيش از خدا چيزى مى بود، نخستين، آن شى ء بود، نه اين (خدا)، و نخستين (آن شى ء) ، سزاوارتر بود كه آفريدگارِ خدا باشد.

1.چرا كه دانسته و نادانسته بودن و نيز محكم و متشابه بودن چيزى ، تنها نسبت به چيز ديگر، معنا دارد ، در حالى كه چيزى هماره با خدا نيست .


دانش نامه عقايد اسلامي ج6
512

۵۰۶۸.الإمام الصادق عليه السلام :كانَ اللّهُ ولَم يَكُن مَعَهُ شَيءٌ . ۱

۵۰۶۹.عنه عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذي كانَ إِذ لَم يَكُن شَيءٌ غَيرَهُ، وكَوَّنَ الأَشياءَ . ۲

۵۰۷۰.الإمام الرضا عليه السلامـ في بَيان بُطلانِ قَولِ مَن زَعَمَ أَنَّهُ تَعالى كانَ مَعَهُ شَيءٌ ـ: لَو كانَ مَعَهُ شَيءٌ في بَقائِهِ لَم يَجُز أَن يَكونَ خالِقا لَهُ ؛ لِأَنَّهُ لَم يَزَل مَعَهُ ، فَكَيفَ يَكونُ خالِقا لِمَن لَم يَزَل مَعَهُ ؟ ۳

۵۰۷۱.عنه عليه السلامـ لَمّا سَأَلَهُ عِمرانُ الصّابي : أَخبِرني ؛ نُوَحِّدُ اللّهَ بِحَقيقَةٍ أَم نُوَحِّدُهُ بِوَصفٍ؟ ـ: إِنَّ النُّورَ البَديءَ الواحِدَ الكَونَ الأَوَّلَ واحِدٌ لا شَريكَ لَهُ ولا شَيءَ مَعَهُ ، فَردٌ لا ثانِيَ مَعَهُ ، ولا مَعلومَ ولا مَجهولَ ، ولا مُحكَمَ ولا مُتَشابِهَ . ۴

۵۰۷۲.عنه عليه السلام :اِعلَم ـ عَلَّمَكَ اللّهُ الخَيرَ ـ أَنَّ اللّهَ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ قَديمٌ، وَالقِدَمُ صِفَتُهُ الَّتي دَلَّت العاقِلَ عَلى أَنَّهُ لا شَيءَ قَبلَهُ ولا شَيءَ مَعَهُ في دَيمومِيَّتِهِ، فَقَد بانَ لَنا بِإِقرارِ العامَّةِ مُعجِزَةُ الصِّفَةِ أَنَّهُ لا شَيءَ قَبلَ اللّهِ ولا شَيءَ مَعَ اللّهِ في بَقائِهِ، وبَطَلَ قَولُ مَن زَعَمَ أَنَّهُ كانَ قَبلَهُ أَو كانَ مَعَهُ شَيءٌ ، وذلِكَ أَنَّهُ لَو كانَ مَعَهُ شَيءٌ في بَقائِهِ لَم يَجُز أَن يَكونَ خالِقا لَهُ ؛ لِأَنَّهُ لَم يَزَل مَعَهُ، فَكَيفَ يَكونُ خالِقا لِمَن لَم يَزَل مَعَهُ، ولَو كانَ قَبلَهُ شَيءٌ كانَ الأَوَّلُ ذلِكَ الشَّيءَ لا هذا؟ وكانَ الأَوَّلُ أَولى بِأَن يَكونَ خالِقا لِلأَوَّلِ ۵ . ۶

1.الفصول المهمّة في اُصول الأئمّة : ج ۱ ص ۱۵۴ ح ۷۲ .

2.التوحيد : ص ۷۵ ح ۲۹ عن عبداللّه بن جرير العبدي، بحار الأنوار : ج ۳ ص ۳۰۰ ح ۳۱ .

3.الكافي : ج ۱ ص ۱۲۰ ح ۲ ، التوحيد : ص ۱۸۶ ح ۲ ، عيون أخبار الرضا : ج ۱ ص ۱۴۵ ح ۵۰ كلاهما عن الحسين بن خالد ، بحار الأنوار : ج ۵۷ ص ۷۴ ح ۴۹ .

4.تحف العقول : ص ۴۲۳ .

5.وفي التوحيد «للثاني» بدل «للأوّل» .

6.الكافي : ج ۱ ص ۱۲۰ ح ۲ ، التوحيد : ص ۱۸۶ ح ۲ ، عيون أخبار الرضا : ج ۱ ص ۱۴۵ ح ۵۰ كلاهما عن الحسين بن خالد ، بحار الأنوار : ج ۴ ص ۱۷۶ ح ۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39663
صفحه از 593
پرینت  ارسال به