قادر و قدير، در قرآن و حديث
در قرآن كريم، صفت «قدير»، ۴۵ بار و صفت «قادر»، با ساخت مفرد و جمع، دوازده بار و صفت «مقتدر»، با ساخت مفرد و جمع، چهار بار و صفت «مقيت»، يك بار و صفت «مهيمن»، يك بار به كار رفته است. همچنين، صفت «قدير»، ۳۵ بار مضمون «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ؛ همانا خدا بر هر چيزى تواناست» و چهار بار با صفت «عليم» و يك بار با صفت «غفور» و يك بار نيز در هر يك از تعابير : «عَفُوًّا قَدِيرًا ؛ بخشنده توانا» و «اللَّهُ قَدِيرٌ ؛ خدا تواناست» و «كَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ؛ پروردگار تو تواناست» به كار رفته است.
آيات و احاديث، بر آن است كه هستىِ آفريده ها نشانه توانايى خداست. نيز توانايى خدا، مطلق است و خداى سبحان، به هر امر ممكنى تواناست و مانند آفريده ها، بر برخى امور توانا و از انجام دادن امورى ديگر، ناتوان نيست. توانايى آفريده ها از جانب خداى متعال است، در حالى كه توانايى خداوند عز و جلذاتى است و معلول موجود ديگرى نيست و از همين رو، ديرينه و جاويد است.
در برخى احاديث و تفاسير آمده كه صفت «مقيت»، به معناى صفت «مقتدر» است و صفت «مهيمن» در برخى احاديث، يعنى «المهيمن بقدرته؛ نگاهبان (مُشرف) با توانايى خود» و در «خَلَقَ فأتقَنَ وأقامَ فَتَهَيمَنَ؛ آفريد و استوار داشت و به پا داشت و اِشراف يافت».