415
دانش نامه عقايد اسلامي ج6

فصل چهل و ششم : غائب

واژه شناسى «غائب»

صفت «غائب (ناپيدا / پنهان) » ، اسم فاعل از مادّه «غيب» است و بر «پوشيدگى شى ء از ديده ها» دلالت دارد و در معناى «دور شدن» ، «به سفر رفتن» و «به خاك سپرده شدن» و مانند آن به كار مى رود. دليل اين گونه كاربردها آن است كه انسان ، هر گاه دور شود يا به سفر برود يا مدفون گردد ، از ديده ها پوشيده مى شود . بنا بر اين ، غايب ، بر موجودى دلالت مى كند كه از ديده ها و حواس ، پوشيده است. ۱

غائب ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم، صفت «غائب» به خدا نسبت داده نشده است؛ بلكه حتّى در آيه اى ، غايب بودن ، از خدا نفى شده است؛ امّا در احاديث ، اين صفت بر خدا اطلاق شده است. براى مثال ، در احاديث آمده : «ناپيدا از حواس ... ، پنهان از دريافت ديده ها و تماس (/ جستجوى) حواس» و «ناپيدايى كه انديشه ها او را در نمى يابند» . با وجود اين ، در برخى احاديث آمده : «و خداى متعال ، پنهان نيست» . حتّى در حديثى ، دليل غايب نبودن خدا به اين صورت ذكر شده است : «چگونه غايب باشد كسى كه بر آفريده هاى خود ، شاهد و از رگ گردن به ايشان نزديك تر است ؛ [ همو كه ]گفتار ايشان را مى شنود و پيكرهايشان را مى بيند و رازهايشان را مى داند؟» .
در جمع بين اين احاديث ، مى توان گفت : احاديثى كه خدا را به غايب بودن وصف كرده اند، بيانگر غايب بودن او از ديدگان و حواس انسان اند ، و احاديثى كه غايب بودن خداى سبحان را نفى مى كنند، غيبت مطلق خدا را نفى مى كنند و در مقام اثبات حضور خدا و شاهد بودن خدا و اثبات ارتباط ميان او و انسان هستند. به ديگر سخن، غايب بودن خدا از جهتى است و شاهد بودن او از جهتى ديگر، و نبايد هيچ يك از اين دو جهت را به گونه اى مطلق تفسير كرد كه جايى براى ديگرى نمانَد. از همين روست كه در احاديث مرتبط، صفت «غايب» ، يا با قيد ذكر شده است ، مانند : «الغائب عن الحواس؛ ناپيدا از حواس» و يا همراه با صفت «شاهد» و اوصاف همسان ياد شده است ، مانند : «الغائب الشاهد؛ ناپيداى شاهد» و «غائب غير مفقود ؛ غايبِ از بين نرفته» .
مى دانيم كه ضمير «هُوَ» براى مفرد غايب به كار مى رود. اين ضمير در قرآن و احاديث ، درباره خدا به كار رفته است و برخى مفسّران ، اين ضمير را از نام هاى خدا دانسته اند . بر اين پايه، ضمير «هو» ، بيانگر صفت غايب بودن خداست. در برخى احاديث و ادعيه، درباره خدا جمله «يا هو» به كار رفته است كه در اين جمله ، شاهد بودن و حاضر بودن خدا با غايب بودن او گِرد آمده است.

1.بنا بر اين ، در برابر صفت «غائب» ، واژگانى مانند «ناپيدا» و در مواردى «پنهان» و «پوشيده» مناسب است.


دانش نامه عقايد اسلامي ج6
414

الفصل السادس والأربعون: الغائب

الغائب لغةً

«الغائب» اسم فاعل من مادّة «غيب» وهو يدلّ على «تستّر الشيء عن العيون» ۱ ، ويُستعمل في «بَعُدَ» ، و «سافر» ، و«دُفن» ، ونظائرها ۲ ، والسبب في هذه الاستعمالات هو أَنّ الإنسان إِذا بَعُدَ ، أَو سافر أَو دُفن في القبر ، تستّر عن العيون، لذلك لا يدلّ الغائب على موجود إِلاّ إِذا خفي عن العيون والحواس .

الغائب في القرآن والحديث

لم ينسب القرآن الكريم صفة «الغائب» إِلى اللّه ، حتّى نفت آية كَون اللّه تعالى غائبا ۳ ، أَمّا الأَحاديث فقد أَطلقت هذه الصفة على اللّه ، إِذ جاء فيها على سبيل المثال : «الغائِب عَنِ الحَواسِّ ... الغائِب عَن دَركِ الأَبصارِ ولَمسِ الحَواسِّ» ۴ ، و «الغائِب الَّذي لا تُدرِكُهُ الأَبصارُ» ۵ ، ومع هذا ورد في بعض الأَحاديث : «واللّهُ تَعالى لَيسَ بِغائِبٍ» ۶ ، بل ورد في أَحد الأَحاديث السبب في كون اللّه سبحانه غيرَ غائب ما نصّه: «كَيفَ يَكونُ غائِبا مَن هُوَ مَعَ خَلقِهِ شاهِدٌ وإِلَيهِم أَقرَبُ مِن حَبلِ الوَريدِ يَسمَعُ كَلامَهُم ويَرى أَشخاصَهُم ويَعلَمُ أَسرارَهُم» ۷ .
وصفوة القول : إنّ الأَحاديث التي وصفت اللّه بالغيبة تستبين غَيبته عن العيون والحواس، فى حين أَنّ الأَحاديث التي تنفي غيبته سبحانه تنفي غيبته المطلقة، و تثبت حضوره وشهادته، وتقرّر صلته بالإنسان .
بعبارة أُخرى، غَيبته ـ جلّ شأنه ـ لجهةٍ، وشهادته لجهةٍ أُخرى، ولا ينبغي أن نجعل إِحدى الصفتين مطلقةً بشكلٍ لا يبقى فيه مكان للصفة الأُخرى، من هنا نلاحظ أَنّ في الأَحاديث المعهودة ذُكرت صفة «الغائب» أَو غيبة اللّه مثل «الغائب عن الحواس» أَو وردت صفة الغائب مع صفة الشاهد والأَوصاف المشابهة ، مثل: «الغائب الشاهد» و «غائب غير مفقود» .
إِنّنا نعلم أَنّ ضمير «هو» للمفرد الغائب، واستعمل القرآن والأَحاديث هذا الضمير في اللّه ، وذهب بعض المفسّرين إِلى أَنّ هذا الضمير من أَسماء اللّه ۸ ، وعلى هذا الأَساس، يعبّر ضمير «هو» عن صفة اللّه بالغيبة، ونقرأَ في بعض الأَحاديث والأَدعية استعمال لفظ «يا هو» في اللّه ۹ ، فاجتمع فيه شهادة اللّه وحضوره مع غَيبته .

1.معجم مقاييس اللغة : ج ۴ ص ۴۰۳ .

2.راجع : المصباح المنير : ص ۴۵۷ ؛ لسان العرب : ج ۱ ص ۶۵۴ .

3.الأعراف : ۷ .

4.راجع : ص ۴۱۸ ح ۴۹۵۶ .

5.راجع : ص ۴۱۸ ح ۴۹۵۷ .

6.بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۳۴۶ .

7.راجع : ص ۲۶۰ ح ۴۷۵۶ .

8.راجع : مناهج البيان في تفسير القرآن، الجزء الثلاثون، ص ۷۱۴ .

9.راجع : المصباح للكفعمي : ص ۲۶۰ و ۳۶۱ و بحار الأنوار : ج ۳ ص ۲۲۲، ج ۸۳ ص ۳۳۴، ج ۹۱ ص ۳۵۱، ج ۹۲ ص ۱۵۸ و ص ۱۶۹، ج ۹۴ ص ۳۹۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه عقايد اسلامي ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: رضا برنجكار، ترجمه: عبدالهادى مسعودى، مهدى مهریزى، على نقى خدایارى، محمّد مرادی و جعفر آریانی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39547
صفحه از 593
پرینت  ارسال به