۴۵۸۱.امام زين العابدين عليه السلام :اى خداى من! من گناهانم ، بيشتر و آنچه بر جاى نهاده ام ، زشت تر و كارهايم ، ناپسندتر و در آمدنم به باطل ، بى باكانه تر و بيدارى ام به گاهِ طاعتت ، كمتر و در هوشيارى و مراقبت ، كمتر از آنم كه براى تو عيب هايم را برشمارم يا بتوانم گناهانم را ياد كنم و تنها بدين وسيله ، خود را سرزنش مى كنم، از روى طمع در مهرورزى ات كه سامانِ كار گناهكاران ، بِدان است .
۴۵۸۲.امام صادق عليه السلام :پاك است آن كه با سترگىْ عزّت يافت و با توانايى نهان شد و به رحمت، منّت نهاد ... . به همگىِ همه احاطه علمى يافت و گناهكاران را با مهرورزى و بردبارى فرا گرفت و آنچه آفريد ، در استوارى و ساخت، نوآورى كرد.
۲۵ / ۷
آنچه در توصيف مهرورزىِ او ، به كار نمى رود
۴۵۸۳.امام على عليه السلام :همانا خداوندگارم ... شكوهمندِ شكوهمندى است كه به درشتى وصف نمى گردد. مهرورزِ رحمت است كه به نازك دلى ، توصيف نمى شود .