حميد و محمود و حامد ، در قرآن و حديث
برگرفته ها از مادّه «حمد» ، در قرآن كريم شصت بار به خداى متعال نسبت داده شده اند و نام «حميد» با نام «غنى» ، ده بار و با نام «عزيز» ، سه بار، با نام «مجيد» ، يك بار ، با نام «حكيم» ، يك بار ، با نام «ولى» ، يك بار و با تعبير «صراط الحميد (راه [خداى ]ستوده ) » نيز يك بار وارد شده است.
از كاربردهاى قرآن و حديث ، چنين مى نمايد كه حمد و شكر ، آن سان كه ابن اثير گفته ، نزديك به هم هستند و حمد ، اعم از شكر است ؛ زيرا خداوند متعال بر صفات ذاتى و بر عطايش حمد مى شود و بر صفاتش شكر گزارده نمى شود.
و در حديث است : «يا مَن هُوَ مَحمودٌ فى كُلِّ خِصالِه؛ اى آن كه در همه خصلت هايش ستوده است»، «يا أللّهُ المَحمودُ في كُلِّ فِعالِهِ ؛ اى خداوند ستوده در همه افعالش» و «الحَمدُ للّهِِ المَحمودِ بِنِعَمِهِ؛ ستايش ، از آنِ خداست كه به نعمت هايش ستوده است».
سيّد على خان مدنى در رياض السالكين مى گويد : حمد ، ثناى صاحب علم به خاطر كمالش است، چه [ كمالِ] ذاتى مانند : وجوب وجود و اتّصاف به كمالات و عارى بودن از كاستى ها، چه وصفى ، مانند آن كه صفاتش كامل و واجب است، و چه فعلى ، مانند آن كه افعالش حكيمانه است .
و نام «حامد» ، در برخى احاديث به خداوند اطلاق شده است و متعلَّق اين
حمد ، يا خداى سبحان است يا آفريدگان او، و حمد خدا در هر حال ، به معناى ثناى صرف الهى است و آن ، بيرون از معناى تعظيم و خضوعى است كه ستاينده (حامد) براى ستوده (محمود) ، اظهار مى كند.