۳ / ۴ ـ ۴
اطاعت از فرمانده
۴۲۶.امام على عليه السلام :از مافوق خود اطاعت كن ، تا زيردستت از تو اطاعت كند و باطنت را اصلاح كن ، تا خداوند ظاهرت را اصلاح كند.
۴۲۷.امام على عليه السلام ـ به عبد اللّه بن عبّاس ، درباره نظرى كه داده بود و امام موافق آن نبود ـ :حقّ توست كه به من نظر دهى و من در آن مى انديشم ؛ امّا اگر نپذيرفتم، تو بايد از من اطاعت كنى.
۴۲۸.امام على عليه السلام ـ در نامه اى به دو تن از فرماندهان سپاهش ـ :من، مالك اشتر ، پسر حارث را بر شما و سپاهيان زيردست شما ، امير كردم . پس گفته او را بشنويد و از او فرمان بريد . او را چون زره و سپر، نگهبان خود كنيد كه او را سستى و لغزشى نيست . نه آنجا كه شتاب لازم است، كُندى مى كند و نه آنجا كه درنگ لازم است، عجله مى نمايد.
۳ / ۴ ـ ۵
مرز فرمانبرى نظامى
۴۲۹.امام على عليه السلام ـ پس از سپردن حكومت مصر به مالك اشتر، در
نامه اش به مردم آنجا ـ :امّا بعد ؛ من بنده اى از بندگان خدا را سوى شما فرستادم كه به روزگار ترس ، خواب به ديده اش نمى رود ... پس ، از او حرف شنوى داشته باشيد و فرمانش را، تا جايى كه با حق سازگار است ، اطاعت كنيد؛ زيرا كه او يكى از شمشيرهاى خداست.