945
توسعه اقتصادي بر پايه قرآن و حديث ج2

۱ / ۸ ـ ۲

فراموش كردن خدا

قرآن:

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، مال ها و فرزندانتان شما را از ياد كرد خدا سرگرم نكنند؛ و هر كه چنان كند ، ايشانند زيانكاران .»

حديث:

۱۷۵۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از مال برحذر باشيد ؛ كه در روزگاران پيش ، مردى بود كه مال و فرزند گرد مى آورد و به خود و خانواده اش مى پرداخت و براى ايشان مال جمع مى كرد . پس فرشته مرگ نزد وى آمد و در جامه بينوايى ، در بكوفت . دربانان به سوى وى رفتند . به آنان گفت: «سرور خود را نزد من فراخوانيد» . گفتند: «آيا سرور ما به ديدار كسى چون تو آيد؟» سپس وى را راندند تا از آستانه خانه دورش كردند .
ديگر بار ، آن فرشته با همان شكل آمد و گفت: «سرور خود را نزد من فراخوانيد و آگاهش كنيد كه من فرشته مرگم» . سرور آنان چون اين كلام را شنيد ، بيمناك و بس هراسان برنشست و به يارانش گفت: «با وى نرم سخن رانيد و به وى بگوييد : خدايت بركت دهاد! شايد به دنبال كسى جز سرور ما هستى » . گفت: «نه!» سپس بر وى درون شد و به او گفت: «برخيز و هر چه خواهى ، وصيت كن ؛ كه من پيش از بيرون شدن ، جانت را مى ستانم» . خانواده اش بانگ برآورده ، گريستند . مرد گفت: «صندوق ها را بگشاييد و هر چه زر و سيم در آن است ، فهرست گيريد» .
آن گاه ، آن مرد به مال خود روى كرد و آن را دشنام داده ، گفت: «خدايت لعنت كناد! ياد پروردگارم را از خاطرم بردى و از كار آخرت غافلم كردى ؛ چندان كه مرا در كار خدا به سركشى واداشتى» .
سپس خداى تعالى آن مال را به سخن درآورد . مال گفت: «چرا مرا دشنام مى دهى ، حال آن كه تو از من نكوهيده تر هستى؟ آيا تو در چشم مردم ، كوچك نبودى و چون اثر مرا در تو ديدند ، گرامى ات داشتند؟ آيا در محضر شاهان و بزرگان ، همراه شايستگان حضور نيافتى و پيش از ايشان وارد نشدى؟ آيا دختران شاهان و بزرگان را به همسرى نگرفتى ، حال آن كه شايستگان هم آنان را خواستگار بودند ، اما تو پذيرفته شدى و ايشان پذيرفته نگشتند؟ اگر مرا در راه خيرها صرف مى كردى ، تو را باز نمى داشتم ؛ و اگر در راه خدا مصرفم مى نمودى ، تو را نكوهش نمى كردم . پس چرا مرا دشنام مى دهى ، حال آن كه تو از من نكوهيده ترى؟ من و تو از خاك آفريده شديم ؛ و اينك من همان خاك پاكم و تو به گناه من آلوده اى» . چنين گويد مال به صاحب خويش!


توسعه اقتصادي بر پايه قرآن و حديث ج2
944

۱ / ۸ ـ ۲

نِسيانُ اللّهِ

الكتاب :

«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تُلْهِكُمْ أَمْوَ لُكُمْ وَ لاَ أَوْلَـدُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْخَـسِرُونَ . ۱ »

الحديث :

۱۷۵۵.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِحذَرُوا المالَ! فَإِنَّهُ كانَ في ما مَضى رَجُلٌ قَد جَمَعَ مالاً ووَلَدا وأقبَلَ عَلى نَفسِهِ (وعِيالِهِ) وجَمَعَ لَهُم فَأَوعى ، فَأَتاهُ مَلَكُ المَوتِ فَقَرَعَ بابَهُ وهُوَ في زِيِّ مِسكينٍ ، فَخَرَجَ إلَيهِ الحُجّابُ ، فَقالَ لَهُم : اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم . قالوا : أوَ يَخرُجُ سَيِّدُنا إلى مِثلِكَ ؟! ودَفَعوهُ حَتّى نَحَّوهُ عَنِ البابِ
ثُمَّ عادَ إلَيهِم في مِثلِ تِلكَ الهَيئَةِ وقالَ : اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم وأخبِروهُ أنّي مَلَكُ المَوتِ . فَلَمّا سَمِعَ سَيِّدُهُم هذَا الكَلامَ قَعَدَ (خائِفا) فَرِقا ، وقالَ لِأَصحابِهِ : لَيِّنوا لَهُ فِي المَقالِ وقولوا لَهُ : لَعَلَّكَ تَطلُبُ غَيرَ سَيِّدِنا بارَكَ اللّهُ فيكَ ! قالَ لَهُم : لا . ودَخَلَ عَلَيهِ وقالَ لَهُ : قُم فَأَوصِ ما كُنتَ موصِيا ؛ فَإِنّي قابِضٌ روحَكَ قَبلَ أن أخرُجَ . فَصاحَ أهلُهُ وبَكَوا ، فَقالَ : اِفتَحُوا الصَّناديقَ وَاكتُبوا (أكِبّوا) ما فيهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ .
ثُمَّ أقبَلَ عَلَى المالِ يَسُبُّهُ ويَقولُ لَهُ : لَعَنَكَ اللّهُ يا مالُ ! أنسَيتَني ذِكرَ رَبّي ، وأغفَلتَني عَن أمرِ آخِرَتي ؛ حَتّى بَغَتَني مِن أمرِ اللّهِ ما قَد بَغَتَني .
فَأَنطَقَ اللّهُ تَعالَى المالَ فَقالَ : لِمَ تَسُبُّني وأنتَ ألأَمُ مِنّي ؟! ألَم تَكُن في أعيُنِ النّاسِ حَقيرا فَرَفَعوكَ لَمّا رَأَوا عَلَيكَ مِن أثَري ؟! ألَم تَحضُر أبوابَ المُلوكِ وَالسّادَةِ ويَحضُرُهَا الصّالِحونَ فَتَدخُلَ قَبلَهُم ويُؤَخَّرونَ ؟! ألَم تَخطُب بَناتِ المُلوكِ وَالسّاداتِ ويَخطُبُهُنَّ الصّالِحونَ فَتُنكَحُ ويُرَدّونَ؟ ! فَلَو كُنتَ تُنفِقُني في سَبيلِ الخَيراتِ لَم أمتَنِع عَلَيكَ ، ولَو كُنتَ تُنفِقُني في سَبيلِ اللّهِ لَم أنقُص عَلَيكَ ، فَلِمَ تَسُبُّني وأنتَ ألأَمُ مِنّي ؟! وإنَّما خُلِقتُ أنَا وأنتَ مِن تُرابٍ ؛ فَأَنطَلِقُ (تُرابا بَريئا) ومُنطَلِقٌ أنتَ بِإِثمي .
هكَذا يَقولُ المالُ لِصاحِبِهِ ! ۲

1.المنافقون : ۹ .

2.عدّة الداعي : ۹۵ ، بحار الأنوار : ۱۰۳ / ۲۴ / ۲۷ .

  • نام منبع :
    توسعه اقتصادي بر پايه قرآن و حديث ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکاری: سیدرضا حسینی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 86187
صفحه از 1151
پرینت  ارسال به