۸۵۷.نوادر الاصول از زيد بن اسلم :شمارى از اشعرى ها ، از جمله ابوموسى و ابومالك و ابوعامر ، چون هجرت گزيدند ، با كشتى روى به سوى رسول خدا نهادند . چون توشه شان تمام شد ، كسى از خود نزد پيامبر روانه كردند تا از وى يارى خواهد .
آن گاه كه او به آستانه خانه پيامبر رسيد ، شنيد كه اين آيه را مى خواند : «و هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر آن كه روزى او بر خدا است و قرارگاه آن و جايگاه نگاهداشت آن را مى داند ؛ همه در كتابى روشن است . » آن مرد گفت : ۱ «نزد خداوند ، اشعرى ها فرومايه ترين جنبندگان نيستند!» پس بازگشت ، بى آن كه نزد رسول خدا برود . سپس به يارانش گفت: «شما را مژده باد كه يارى تان رسيد!» ايشان جز اين گمان نكردند كه وى با پيامبر سخن گفته و او وعده اش داده است . در همين حال بودند كه دو مرد نزد ايشان آمدند و كاسه اى چوبى در ميان داشتند كه لبريز از نان و گوشت بود . پس هر چه خواستند ، از آن خوردند .
آن گاه ، به يكديگر گفتند : «خوب است اين غذا را نزد پيامبر بازگردانيم تا از آن نيازش را برآورد» . پس به آن دو مرد گفتند : «اين خوراك را نزد پيامبر بريد كه ما نياز خود را برآورديم» . سپس ايشان نزد پيامبر آمده ، گفتند : «اى رسول خدا! تاكنون خوراكى فراوان تر و نيكوتر از آن چه فرستادى ، نخورده بوديم» . پيامبر فرمود : «من چيزى نزد شما نفرستادم» . ايشان به وى گفتند كه رفيق خود را نزدش فرستاده اند . پيامبر حال را از او بازپرسيد . وى بازگفت كه چه كرده و به آنان چه گفته است . پيامبر فرمود : «اين چيزى است كه خداوند سبحان روزى تان فرمود» .
۸۵۸.حضرت عيسى عليه السلام :براى دنيا كار مى كنيد ، حال آن كه بدون عمل در آن روزى مى يابيد ؛ و براى آخرت كار نمى كنيد ، حال آن كه در آن ، جز با عمل روزى نخواهيد يافت .
۸۵۹.امام على عليه السلام :من از تورات دوازده آيه برگزيدم و به عربى بازگرداندم و هر روز سه بار در آن مى نگرم : «اى فرزند آدم! بر تو است كه واجب مرا انجام دهى ؛ و بر من است كه روزى تو را تأمين كنم ؛ اگر تو واجب مرا به جا نياورى ، من روزى تو را نمى ستانم» .
۸۶۰.امام على عليه السلام :جز خداوند روزى دهنده هيچ كس نمى تواند روزى ها را بازدارد يا جارى كند .